سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        بلور گردنت

        شعری از

        احمدی زاده(ملحق)

        از دفتر عاشقانه های افراغ اندیشه نوع شعر افراغ اندیشه

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۲ ۲۳:۳۲ شماره ثبت ۲۱۲۰۹
          بازدید : ۱۱۳۶   |    نظرات : ۳۴۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        کاش اشک در چشم حلقه می بست و نمی ریخت
        کاسه  ترک  بر می داشت  و صبر نمی ریخت
        نفس راه بسته بر بعض و آتشفشان در سینه
        کاش  بر دامنم سرازیر و بر لبانت نمی ریخت

         

        2-

        شبیه تو می شوم لحظه به لحظه
        آنجا که فاصله تا به لبت نمانده
        نفس تنگتر در ساحت سینه ات
        همچو ماهی در تنُگ بلور گردنت

        12/12/2013 2:08:39

        بداهه

        تمنا دارم رودروسی نکنید که من خادم و مدیر سایت هستم خواهش می کنم پوست از دلنوشته های اینجانب بکنید

        در ضمن توجه داشته باشید این جانب در پی وزن و قافیه نبودم و نخواهم بود آنچه که می نویسم دقیقا اثر انگشت خودم میباشد و به هیچ شاعر و اندیشمندی شبهات ندارد الا افراغ اندیشه خودم!!

        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۵۴ شاعر این شعر را خوانده اند

        طاها محبی (حزین)

        ،

        حسين باران(کاک باران)

        ،

        محمد_نوروزی

        ،

        محسن حامد (باران)

        ،

        سید حاج فکری احمدی زاده (ملحق)

        ،

        حوریه(دلشید)اسماعیل تبار

        ،

        محمد مير سليماني بافقي(باران)

        ،

        صدف عظیمی

        ،

        سمانه هروي

        ،

        مینا فیروز

        ،

        فرید عباسی

        ،

        فروزان شهبازي

        ،

        میثم دانایی

        ،

        آنا پورتقی

        ،

        يدالله عوضپور آصف

        ،

        سید سلام احمدی زاده

        ،

        عبدالوهاب (وهاب) شیرودی

        ،

        داوود خانی ( آذرخش شلمانی )

        ،

        نیره ناصری

        ،

        نگین صـارمـی (شکسته ی روزگار )

        ،

        خوجه خرسه(خسرو خرم آبادی)

        ،

        سیده نفس احمدی

        ،

        شکوفه مهدوی (بهارانه)

        ،

        فاطمه نجف زاده

        ،

        سیدحسین غفاری

        ،

        محمد رضا نظری(لادون پرند)

        ،

        ایـّـوب ایـّـوبی

        ،

        رضا آرمان

        ،

        پروانه نیک اندیش(تنها)

        ،

        باقر رمزی ( باصر )

        ،

        سمیه سلطانی(سایه عشق)

        ،

        حامد خلجی

        ،

        علی نیاکوئی لنگرودی

        ،

        رضا قنواتي ( خيال )

        ،

        ژیلاراسخ

        ،

        ابوالفضل عظيمي بيلوردي ( دادا )

        ،

        میثم الهی خواه(قاصدک باران)

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        طیبه عبداللهی

        ،

        علي غلامی

        ،

        رضا نظری

        ،

        اندیشه(امیر ابراهیمی)

        ،

        علی اسماعیلی

        ،

        لیلا کبیر

        ،

        مهدی نعیم (خیال)

        ،

        فرمیسک

        ،

        محبوبه زیدی (ماه پوپک)

        ،

        محمد علی شیردل

        ،

        مهتاب سلطانی

        ،

        ارغوان حمیدی

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)

        ،

        زینب جعفری(تارا)

        ،

        فاطمه توکلی

        ،

        الهه نصیری زاده

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد
        مریم عادلی

        دستها خالی اند ازسخا و سلامممممم هیچ چیز پس نجو ای نکومرد تام

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4