رویای عشق

مست از باده رویای تو گشتم ای گل

به تمنای تو از خواب گذشتم ای گل

نقش ابروی تو در قاب نگاهم افتاد

سر سجاده احساس نشستم ای گل

بر دلم تیر زد آن ناوک مژگان سیاه

تیر مژگان تو با دیده بشستم ای گل

شب بارانی و عکس رخ تو در مهتاب

بی می و باده زسودای تو مستم ای گل

همره باد صبا عطر تنت می آمد

به شمیمی زغم و غصه برستم ای گل

شوق دیدار تو در جان من افزون بادا

بخدا عاشق دل زار تو هستم ای گل

نخورم می نشوم یار کسی غیر از تو

با دلم عهد به چشمان تو بستم ای گل

روزگاری بگذشت از شب رویایی من

نشدی قسمت من عهد شکستم ای گل

شده ام یار غم و بی کسی و تنهایی

هر شبم تا به سحر باده به دستم ای گل