جمعه ۲ آذر
|
آخرین اشعار ناب محمد رضا صالحی
|
من آزادم و عاشق آزادی
مرا با قافیه کاری نیست
با عشق، کلمات ردیف می شوند
مرا با عروض کاری نیست
مرا به حال خود رها بگذارید
شعرم اسیر قالب ها نیست
نه نیمائی ست و نه مثنوی
نه عاشقانه ست نه عرفانی
گلایه دارم از شعر و ادبیات فارسی
حرفم نه مصنوعی ست نه ساختگی
آن جا که دلم سکوتش را می شکند
جز قلم کسی مرهم دردش نمی شود
هیس!! ساکت شوید، حرف نباشد
دلم وزن و آهنگ سرش نمی شود
نفرین به شعرهای ساختگی
نفرین به احساس مصنوعی
نفرین به عنوان و قالب ها
نفرین به غل و زنجیرها
ننگ به این دفتر و بشکند کمرِ قلم
ننگ اگر اسیر قالب شعرها شوید
شعر من نگنجد در قالب "افراغ اندیشه"
شعر من جنسش از گلایه و بی قالب است
حرف های دلم خونین رنگ است
کلمات شعرم غیر از "سپید" است
دل خنجر خورده ام قطعه قطعه است
اما حرف هایم در قالب "قطعه" نیست
نفرین برترجیح و ترکیب و رباعی
نفرین بر شعرهای عاشقانه ی مثنوی
لنگ میزنم
گاهی هم زیر دست و پا له می شوم
خسته ام اکنون، از پا افتاده ام
با این حال تو از من قافیه میخواهی ؟
برای درددل کردن در به در دنبال حرف چند ساده و صمیمی ام
جان مادرت بی خیال قافیه!
اگر دلسوزی،برای دلم مرهم دردی ردیف کن
بیخیال فکر بد را از سرت بیرون کن
فقط چند قطره اشک برای چشمانم ردیف کن
یا با اشک خود دل خونینم را شستشو کن
قلم به گوش باش و حکاکی کن بر دل سنگ سخت نامردان
قافیه؟! نه، هرگز!
آنچه می گویم بنویس
عشق
آری عشق...
بنویس عشق تا شاید بجوشد چشمه ی حیات شان ...
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.