شهرمون...

خبر دارید چرا شهر یه کلبه ی غم شده؟

محبتت آدما به همدیگه کم شده ؟

توی ساختمونای شهر کنار هر پنجره

چایی بدون لیلی تک نفری دم شده؟

خبرا دارید چرا گل با بودن یه خورشید

پژمرده و بی صدا رو به زمین خم شده ؟

با این همه تواضع که توی این درختاست

هوای پاک این شهر دودی و پر سم شده ؟

اصلا شده بپرسید با این همه قشنگی

صدای مردم شهر چرا کمی بم شده ؟

اون رقص و پایکوبی تو شهر و تو خیابون

نشستن پای نت با حالت لم شده ؟

چسبیده ایم به دنیا با حسرت فراوون

بساط ظلم و گناه تو شهر فراهم شده

بد دلخوشیم به صورت پا میزنیم به سیرت 

تعداد عاشقامون خیلی خیلی کم شده

با این همه مصیبت که ریخته تو شهرمون

عادیه که ببینیم سرای ماتم شده.

.///////////////////////////////.

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت تمامی دوستان گلم

بنده چند وقتیه تو این سایت، شعر یا بهتر بگم دلنوشته های خودمو به معرض نمایش عموم میگذارم

چندین بار هم از دوستان در خصوص شعرهام کمک گرفتم که بدون هیچ چشم داشتی راهنماییم کردند.

ولی لازم دیدم به طور ویژه از استاد بانوی کم سن و سال خودم کسی که با دلی بزرگ و مهربان و بدون توجه به رنگ و نژاد ، صادقانه و در کمال صمیمیت بنده و تمامی دوستان را راهنمایی و ارشاد میکردند تشکر و قدر دانی کنم ، همیشه دعا گوی خودش و خانواده محترمش بوده و هستم.

امیدوارم روزی در کمال صحت و سلامت در بالاترین قله های افتخار زیارتشان کنم.

/////////////////////

ولی یه نکته همیشه برام جالب بوده و اون هم این که چرا این سایت دائما از طرف افراد مورد حمله قرار میگیرد.؟

ولی زمان خیلی چیزها را روشن خواهد کرد.