آیا شود که ظهر حادثه را هم قضا کنم
جانم برای سرور خوبان فدا کنم
وقت نماز پشت سرش، اقتدا کنم
یا در مقابلش زتیر بلا حفظشان کنم
آیا شود که جرعه آبی شوم به شوق
مرهم به زخم کودک عطشانشان کنم
آیا شود به وقت سحر از لبانشان
تا عرش حق روم و یک دعا کنم
آیا شود که زبانم بچرخدو
هنگام رفتنم گل او را صدا کنم
آیا شود به منا هم اگر روم
تنها به نور روضه ایشان صفا کنم
آیا شود که وقت رسیدن به علقمه
یک یا حسین بگویم و جانم رها کنم
با اشک و ندبه میزنم این روز را رقم
بر نو ر اختران جهان می کشم قلم
برجنگ بنده با خدای خود اقرا می کنم
با آه و ندبه ، توبه از این کار می کنم
این پرده از نمایش عالم ستودنیست
با اشک و با قلم دگر این کار می کنم
گر از محبت ایشان بپرسی ام
بعد از غروب واقعه انکار می کنم
یا با نثار خون خود اقرا می کنم
یا اینکه من وجود خود انکار میکنم
شرمنده ام که نفس می کشم هنوز
این کرده را من از چه به تکرار می کنم
سوز عطش پرش خون ز حنجره
من از چه این همه تکرار میکنم