دخترها با مانتو کوتاه
تو ی بازار رقص چشمها
پسرها مجنون
وشیدا آسمون از همه رنگه
چشم ،با ابروی بلندی
روی پیشانی، نخندی
میگنبش تاتو پلنگی آسمون از همه رنگه
بو تیک های شیک وبسیار
توی بازار بوده
تکرار
شلوارلی، با قاپ کوتاه آسمون از همه رنگه
در بوتیک قرار مداره
بوتیک دار خبر نداره؟!
تو میگی اون سر کاره ؟! آسمون از همه رنگه
بابا اون بوتیک داره
همه ی ما رو سواره
تو میگی اون
بی نگاره ؟! آسمون از همه رنگه
با دختر اونم رفیقه
مشتری داره دقیقه
پسرای خُل ،غریبه آسمون از همه رنگه
آخر، با زبان چربش
فروش کرد لباس گرمش
توی شرجی لباس گرم؟! آسمون از همه رنگه
توی پاساژ صف و غوغاست
پیتزای خوشمزه، میناست
مینا اون دختر بلنده آسمون از همه رنگه
نورهای کم رنگ و قرمز
روی سرها، موهای وز
اونجا هم قرار مداره آسمون از همه رنگه
کافی، شاپ نوبت بعدی
میخونن حافظ وسعدی
جای خوبی و قشنگی آسمون از همه رنگه
سعدی با حافظ بهونه است
بوسه ها مثل جونه است
لب ها بر لب تو خَفَن، بین آسمون از همه رنگه
در خیال خوشن جونا
من بودم حیرون از اونا
واقعیت سیخی چنده آسمون از همه رنگه
سعید مطوری/مهرگان
از دفتر طنز