دوشنبه ۲۸ آبان
|
دفاتر شعر امیر مسعود رایجی
آخرین اشعار ناب امیر مسعود رایجی
|
صدایی نیست
صدایی نیست
سکوت خسته مرد است
که می نالد
صدای کودک مصنوعی قرن است
صدای زرق و برق چیپس های رنگارنگ
چرم فولادین صد پاژنگ
دروغ نغمه و آهنگ
صدای سردی قرن است
صدای زوزه زخم زبانی زرد
صدای خنجر یک مرد
که از هم می درد
جامه یک لا قبای درد
هیس!
خاموش
گوش کن
صدایی نیست
سکوت قرن پر درد است
سکوت قرن بی انسان
چه می گویی؟!
صدایی نیست...
قرن
قرن زیباهای خفته در ممنوع
عشق های غنچه مرفوع
ندایی نیست
جدالی نیست
صدایی نیست
دژآئین قلب پر آشوب
که نپتون میزند در خون
و او هم سخت بیمار است
پنبه ها در گوش و گوش ها بی سر
زمستان است
صدای زاغ انسان است
صدای چنگ بی قانون نافرجام
جیرینگ سکه های خام
چی بی بنیاد!!!
حواست هست؟!
صدایی نیست
پس بیا و
با من همرا شو
وزان خواب سیه جادوی
برپا شو
که هیچستان سکوت تُرد بی سر را
بخشکانیم
طلسم شعر بیداری مردم را
زمین کوبیم...
چرا که ما
" راویان قصه های رفته از یادیم" 1
"فاتحان شهر های رفته بر بادیم" 2
" امیر مسعود"
24 آبان 91
پی نوشت 1 و 2 : جمله هایی از آخر شاهنامه اثر اخوان ثالث
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.