شنبه ۳ آذر
خوابی پریشان شعری از خالد بایزیدی(دلیر)
از دفتر دل مویه نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۲ ۰۴:۰۳ شماره ثبت ۱۸۹۰۰
بازدید : ۸۸۹ | نظرات : ۱۳
|
دفاتر شعر خالد بایزیدی(دلیر)
آخرین اشعار ناب خالد بایزیدی(دلیر)
|
شعری از:خالدبایزیدی(دلیر)
«خوابی پریشان»
شبی خواب می دیدم:
مادری یگانه فرزنداش را
زنده به گورمی کرد
ومی گفت:
-آه!...
ماچقدرخوشبختیم
وچوپانی گله اش را
به دست گرگ می سپرد
وگوسفندها باگلوی بریده
می گفتند:
-آه!...
انسان چقدربی عاطفه است؟!؟!
شبی خواب می دیدم:
نجاری ازاستخوان انسانی
میزتحریری می ساخت
معماری ازکاسه های سرانسانی
بنای ساختمانی طرح می کرد
قصابی انسانی راذبح می کرد
وکودکی گوشت آن رامی خورد
ومی گفت:
-آری این گوشت
گوشت نیاکان ام است
یادشان بخیر
ودست فروشی
اعضای انسانی را
حراج می کرد
وروشندلی!
ازاوچشم می خرید
شبی خواب می دیدم:
کوزه گری ازخاکسترانسانی
کوزه ای می ساخت
ورهگذری خسته
ازآن آب می نوشید؟!
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.