دزد = به دزدي قصد نمود و شد راهي
ز عظمش قصد نمود و شد راهي
**********
به وقتي هم كه افتاد بر راه
ز اين رو هم كشيد آه در جا
**********
بگفت باشد كه اين ، پايانم
كه زين پس ، پس منم جاوْدانم
**********
به گامهايي رسيد ير خانه
ز ديوار پس برفت جانانه
**********
ز آن رو هم بشد ، پايين سو
ز ترسش هم پريد ، رنگ از رو
**********
كه آن دزد ديده صاحبخانه
ز بختش بود كه او بود خانه
**********
صاحبخانه=بگفتا او كه رو نيست ، كاري
كه شايد هم نماند ، زاري
**********
دزد=برفت او به مهرباني او
نشد گويد تشكر ، بر او
(خط سفيد)
اين شعر ساخته از داستاني بود كه اون رو هم خودم ساختم كه ديگه داستان رو نمينويسم چون شعر كاملا باز گو ميكنه تمامي داستان رو .
خوب اين شعر متشكل از اين هجا ها بوده : u---u---- البته به جز مصرع زوج بيت آخر كه طبق اختيارات شاعري وزن رو تعغير دادم بدينگونه شد : (كوتاه،بلند،بلند،بلند،كوتاه،كوتاه،بلند،بلند،بلند)
در ابيات 4 و 6 در هر 4 مصرع كلمات (خانه و جانانه و صاحبخانه و دوباره خانه) همه به عنوان هجاهاي بلند محاسبه شده اند : اختيارات شاعري .