سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 26 آبان 1403
    15 جمادى الأولى 1446
      Saturday 16 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۲۶ آبان

        وعظ باران

        شعری از

        محمد

        از دفتر تبسم مرد باران نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۴ مهر ۱۳۹۲ ۰۴:۰۳ شماره ثبت ۱۸۶۲۹
          بازدید : ۶۷۲   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        توروخدا بحرف من گوش کن
        بگیرم و تنگ درآغوش کن


        خسته دلم بیا امونم بده
        چیزی نشد!فقط زمونم بده


        باید دلو رها کنم از غما
        عبوردل ازهمه پیچ وخما


        جاده ی زندگی برام صاف نیست
        غصه ی من فقط که اجحاف نیست


        غصه ی دل ، قصه ی دل دادنه
        دل بکسی که حاصل زادنه

         
        زایش عشق اگر کم وبیش نیست
        دل که بجزگریه که حالیش نیست


        باید دلو دست خدابسپرم
        بشینمو نعمتاشوبشمرم


        اگرکه آشوب نره از جون ودل
        زندگی پرمیشه پر از خون ودل


        بین من و خواستن من فاصله س
        عشق،خودش فاصله رو قابله س


        فاصله بین من و این روزگار
        عشق،خودش مونده هنوز یادگار


        توروخدا یه کم بمن گوش کن
        بدم ولی ببخش"فراموش کن


        توروخدا!نذار دلم تنگ شه
        برادلم زتدگی بیرنگ شه


        امون بده فاصله رو کم کنم
        قامت این همه غمو خم کنم


        بذار یه بار رنگ چشام دیده شه
        بذار دلم ازهمه رنجیده شه

        واسم فقط عشق مهم بود وهس
        عاشقتم دوستت دارم هرنفس


        فقط بهم فرصت جبران بده
        توزندگی آیه ی قرآن بده


        آیه ی اول که حضوره ساخته
        دلم واست از آیه سوره ساخته


        معجزه میکنم به هرآیه ای
        بمن نگو برام مث سایه ای



        بذار یه دیوونه ی عاشق بشم
        بذار برا زندگی لایق بشم


        نترسون از دوزخم ای شیخ پیر
        لقمه برام بغیراز این عشق نگیر


        بهشت و دوزخ نمیخوام از خدا
        فقط منو نکن توازعشق جدا


        صحبت من سرزنش دوست نیست
        حرف حقیقت که برام پوست نیست


        آیه به آیه وعظ مردم میده
        خدایی که قلبارو عاشق دیده


        یه روز بحرفام میرسی دیره دیر
        روزی که بین خاک غم،تن اسیر


         
        زنده به حق باش نصیحت بگیر
        فقط نگو یاحق و باحق بمیر


        تورو بمرگ مادرم گوش کن
        شعله ی نفرتت رو خاموش کن


        متهمم نکن که عاشق شدم
        بتو ندم بکی باید دل بدم؟!


        حوصله کن مرهم زخمات منم
        فدات بشه جون و دل و این تنم


        ساقه که از ریشه جدانمیشه
        عشقی برام عشق خدا نمیشه


        از در و دیوار برام غم رسید
        وقتی که دوری تو از سر رسید
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8