جمعه ۲ آذر
|
دفاتر شعر کمال حسینیان (حزین)
آخرین اشعار ناب کمال حسینیان (حزین)
|
اَلا یا اَیّها اَلساقی
نمانده از می ات باقی ؟
بده بر من که غم دارم
که دور افتاده از یارم
شنو از نی حکایت ها
ز رنج یار شکایت ها
تعلل می کنی هر دم
فزونی می کنی این غم
تو هوش از سر ببر آری
که ما را نیست هوشیاری
به می خاموش می سازم
چو این آتش و یا بازم
ببازم تا وجودم را
همه بود و نبودم را
به می سجاده رنگین کن
گناهم را تو سنگین کن
نمازم می کنم باطل
ز سجاده نشد حاصل
جنون بر من عطا کردی ؟
چه زیبا نا روا کردی !
خدایا این دلم خون است
سرشکم رود جیحون است
به در گاهت در آویزم
که خون این سبو ریزم
اگر مستم نرانم تو
نبندی این زبانم تو
تو میدانی چه میخواهم
از این آتش از این آهم
گناه خود نمی پوشم
حزین مرد قدح نوشم
=================================
با سپاس از همۀ شما سروران که با نقد خودتان راه گشایم خواهید بود
به خصوص از آقای رضا محمدی عزیزم (شب افروز)
که بی دریغ بذل محبت کردند
در راهنمائی شان
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.