پنجشنبه ۲۹ آذر
|
دفاتر شعر کوروش کیان ایرانی (عِرفا)
آخرین اشعار ناب کوروش کیان ایرانی (عِرفا)
|
در این ابعاد سرد و خاموش
محصـــــــــــــور میان این همه قانون . . .
با این همه فـــــــــــاصله ؛ از من تا تـــــــــو ؛
به امید خواب بودن بیدارم ...
و از خواب , هراسی دیرینه دارم
که بهم ریزد این رویای خیسم...
راستی ؛ همره کدام عاشق , رو به بیابان باید نهاد ؟
از کدام شاعــــــــــــــــــر باید احوال دل داغ شقایق را پرسید ؟
در بین این هزاران بو , رنگ و طعم ... چگونه باید یافت تو را . . .
مگر کدام پروانه به اندازه تنهایی من , رنــــگ دارد ؟
در آسمـــــــان چندمی ؟
غروب دارد آسمان آنجا ... خزان میشود ؟
قد "حوا" به تو میرسد ؟
یا اینکه " آدم" پیش از من چیده تو را ؟
در آسمان خیال , میان قصری از حباب تنهایی من ...
تو به اندازه ی تنهایی من تنهایی . . . ؟
و من ؛ فقیر از تمام "جامدات" ...
با اشک زینت دادم این قصر خیال را !
- و اشک تنها " ثروت" بیداری من -
و من برای پرواز به سوی تو ؛ هرگز مســــــئله نخواهم نوشت
و من هــــــــــــرگز خطا نخواهم کرد !
من از هیــــــچ کسی نخواهم پرسید ؛ که چه اندازه دوری از من !
در خیال ام می پروانم تو را !
و به اندک لبخندی ؛ مثال کودکان در ابتدای "پیمودن" ...
خواهم آمد !
و در آن سکوت ؛ که هیچ کس توصیفش را نمیدادند ؛
سکوت تنهایی ...
تو را فریاد خواهم زد .
من از شکستنه ؛ این ابعاد لذت خواهم برد .
و هرزگاهی در آغوش خیال رهــــــــا خواهم گذشت .
نشان من را خواستی بپرسی ؛ سوی شاعر برو .
سوی ؛ گم شدگی ...
سوی غرق شدن ؛ شاید اشتباهی به این جهان آمده ام ...
شاید به غلط ؛ دچار شده ام به تو ...
شاید اگر خیال شاعرانه نمیکردم ؛ مسیرم این همه تاریک نبود .
شاید تنها نبودم ...
میترسم از این انقراض .
از این که این احساس تباه شود . . .
و تو آخرین معشوقه ی دنیا . . .
به دنیای دیگر قدم خواهم نهاد .
چه ترسی بالا تر از تنهایی مرا درگیر خواهد کرد؟
عادت دارم .
و من از این شهر غریب ؛ تا انتهای عرش خواهم رفت . . .
تنهاییم ؛ در این هزارن سال پس ازلیلی و مجنون . . .
چرا کسی نیست در این مسیر ؛ چرا چراغ نمی آورند ؟
چرا گلی نروییده ... برایت چه بیاورم ! باغبان ها کو ؟
چرا این مسیر این همه آدم گریز است .
تو به اندازه تنهایی من تنهایی !
(عِرفا)
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.