دوشنبه ۵ آذر
|
دفاتر شعر فاطمه جهانباز نژاد
آخرین اشعار ناب فاطمه جهانباز نژاد
|
غريب آينه ها، آشنا نميخواهد
دل شكسته ي بي ادعا نميخواهد
اگرچه زخمي اين روزگار وانفساست
براي زخم دل خود دوا نميخواهد
چگونه شعله ي دل را به گوش او خواندي
براي بال و پري كه بلا نميخواهد
دوباره ساعت صفر و زمين دلش لرزيد
مسيج و زنگ كسي كه تو را نميخواهد
الو ... سلام. كجايي فرشته خاكي؟
كه چشم خيس تو باز اقتدا نميخواهد
نگو دچار سرخ ترين گل شدي كمي تبدار
صبور هر شب يلدا، دوا نميخواهد
تو شكل غربت سارا شدي چه ميداني
كه اشك سرخ انارم تو را نميخواهد
نشسته خون دلت در ميان دستانت
عروس آينههايم حنا نميخواهد
دوباره بر دل من طرح شب كشيد و گفت
هميشه كشتي غم ناخدا نميخواهد
ادامه داد مرا در ميان بغضي تلخ
وصال آينه ها را خدا نميخواهد
نگو كه مال مني تا ته همين دنيا
نگو كه جسم خاكي ما موميا نميخواهد
رسيدي از خود ليلا به مرز مجنوني
شبيه حنجرهاي كه صدا نميخواهد
■ ■ ■
و پشت خط تو بازم دوباره ابليس است
كه لحظههاي مرا با شما نميخواهد
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.