جمعه ۱۸ آبان
به سهروردی ها و عین القضات های دیارم شعری از سيد عبدالحميد ضيايي
از دفتر در این شبِ مشکوک نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۲ ۰۰:۲۵ شماره ثبت ۱۷۰۸۰
بازدید : ۱۳۵۷ | نظرات : ۱۵
|
دفاتر شعر سيد عبدالحميد ضيايي
آخرین اشعار ناب سيد عبدالحميد ضيايي
|
چه می فهمند آخر این فقیهان ِ حلب از عشق؟
از این سی پاره ی ِ اندوه، این درد ِ طلب ، از عشق !
صلاح الدین ِ زرکوبی، صلاح الدین ِ ایوبی
یکی شمشیر و فتوا دارد و آن یک طرب، از عشق!
گرسنه در حصار ِ تلخ ِ زندان، زنده در گورم
چه خواهی کرد با اصحاب ِ خود ، یاللعجب از عشق!
که من عیسی ابن ِ خویشم ، بر بلند ِ جلجتا تنها ...
و هر کس می تراشد از تنم ،اصل و نسب - از عشق -
سلام ای عطر ِ کولی! ای جوانمرگی! دلم تنگ است
مرا با خود ببر ! من خسته ام از روز و شب، از عشق ...
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.