جمعه ۲ آذر
راه خود گیر شعری از رباب (آلاله )
از دفتر آلاله نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۲ ۲۱:۱۴ شماره ثبت ۱۶۵۱۵
بازدید : ۹۳۴ | نظرات : ۲۲
|
آخرین اشعار ناب رباب (آلاله )
|
در سکوتی
من شکستم بغض سنگینی
میان دل خود را که ندانست کسی
که چرا ،غم دارم
خنده ام بر لب و برقی ز نگاهم پیداست
آشکارا مثل یک مرغ که بالش شوق پرواز گرفت
در میان قفسی سال و ماهم به سر آمد
همدمم حرف دلم را به زبانی پس دیوار مترجم شده بود
هر چه گفتم جز نصیحت نشنیدم
هر کجا عزم نمودم که روم پای مرا زنجیر بستند
طول عمرم تو ببین وای چه آسان بردند بی من و
با خودشان این دل دیوانه مجنون به کجاها خواندند
من کبوتر بودم
عشق پرواز به جانم افتاد
همرهانم از حسادت
بال و شهبال مرا می بریدندکه از یاد برم اوج وجود
بیمه ای کو که شوم بیمه ی دل
که شوم بیمه ی عمری که در آن
این خسارت به وجودم بدهند
بی جهت نام نهادند به ارث
بیمه عمر شما، به کجای دل من می آید
من که یک بار به دنیا حق بودن دارم
خود بگیرم ره بودن که دگر خسته ز انفاس پریشان شده ی دنیایم
راه را هم می شناسم
میروم تا ته خط
روز خوشحالی من را چه کسی تضمین کرد
چه کسی دید که من میگریم
چه کسی گفت که دل غم دارد
وقت بیماری تن چه کسی گفت مرا می فهمد
وقت مردن چو به خاکم بردند می روم از خاطر
بی خدایان،
بگذارید که من خود باشم
گر بسوزم آتشم سوز به جانت دارد؟!
آنکه در نطفه نگاهم دارد
تا به قبرم او نگهدار شود
راه خود گیر که من عزم رسیدن دارم................
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.