يکشنبه ۲ دی
اسم شب را بلدم شعری از حسن دولتی(درویش)
از دفتر شعرناب نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۵ تير ۱۳۹۲ ۲۲:۵۳ شماره ثبت ۱۵۴۲۴
بازدید : ۳۴۳۰ | نظرات : ۴۸۱
|
دفاتر شعر حسن دولتی(درویش)
آخرین اشعار ناب حسن دولتی(درویش)
|
یاهو
اسم شب را بلدم
......................
چه کسی میگوید قایقی باید ساخت؟
چه نیاز است مرا برقایق
آشنایم به شنا چون ماهی
من شنا خواهم کرد
همچمنان خواهم رفت
همچنان خواهم خواند
دور باید شد دور
تا افقهای دور ومبهم
که در آنجاها
همه ی ساعتها خاطره ها در خوابند
ازتهی سرشار است ذهن زمان
از خلا لبریز است حجم مکان
اسم شب را بلدم
آشنایم با شب
پیر دریادلم ومن امشب
دل به دریای گران خواهم زد
لب دریا
زیر آن هاله ی افسونگر ماه
دختری چشم آبی
کوزه شرابی بر دوش
با افسونگری وزیبایی
میرقصید!
ماه مبهوت به او مینگریست
اختران هم نگران
دل دریا بی تاب
همه آبی بود آبی آبی
لب او بودو لب کوزه شراب
روبرو آب
سراب!
..........................
تقدیم به هم قبیله ای های قدیمی ام .:
خالودلجویی
علی رحمانی (درویش)
مسعود مینا آباد
علی صمدی
احمد الماسی
و.....
خدیجه زینالی
مریم شجاعی
فرهین رام
پریا نیکدل
صدیقه محمد جانی
فاطمه خواجویی راد
صدف عظیمی
و زهرا محمد زاده (زلفشه)
و....
همه این آقایان وخانمها لطفن سوار قایق شوند که باید بریم سری به شهر اون ور دریا بزنیم سهراب منظر ماست.
تا دلتون بخواد جاداریم .آهای هم قبیله ایهای جدیدم یاعلی شما هم جا نمونید جناب فکری فکرکردن نمیخواد که شما بفرمایید جلو.هرکی جابمونه از جیبش رفته.
یاحق به امید تو
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.