در سهراهی به کاشانهام نزدیک
ضلعِ جنوبش را ایستاده
اینکارهای مُشَعشَع را
برایِ محرمیّت صیغه میخواندم
سرِ پایی...
که اِلیالوَراء صیحهای الوهی
مطنطن
بر ستونهایِ طاقِ آسمان تاب انداخت؛
سقفِ زمین قوسید
و پیمودش چاکی سر به سر:
بهمنِ پرهایِ سپید سرازیر...
آشفتهترینها هم برآشفتهاند انگار
که کابوسِ بیداری
حتی خفتگان را نیز
وَرپرانده از چُرتِ زهرماری؛
همگان میدویدند:
و شدند پیژامهها نشانِ هول از مهابت...
دستم را هیچ نگرفته آخر
وَه که مهرویان چه هرزهپایند...
شبیهِ دیگران... شبیهِ این دوندگان!
برمیگشتم راهِ خانه را خالی
که رعشهیِ آسمان
فرو افتاد بر اعصابِ خیابان
هوا لرزید
تار رفتم
در مردمکهایم معوج شد سهراه...
از صرفِ حضور بود
که فرشتگانِ سرازیر از فراز
کوفتند پای بر فرود!
هرچند ماهیچههایم را لرزهای مبهم
اما محکم
رفتم به کیفر خواستن
- ربودید شمایان همخوابگیِ حلالم را!
بَه که خوشم باشد تقاص:
بگرفتم سخت بالِ سلسلهجنبانشان
و بکندم شاهپرش از بیخ!
تا که خالیِ خالیِ خالی نروم
تا که تنهایی را
در دواتِ خوشنویسی حل کنم...
پژواکِ اعجاب میرفت که بالا بگیرد
در گوشم میتپیدش هی تیزتر
- خموش ای فروترانِ صیغهدزد...
کاغذ، جوهر، شاهپر حاضر
نوشتم خ
"خا" بود که در انحنایش یافتم کنونم را:
حسی شبیه لیزیدن به انزوا
و در ساقهایم بیقراری؛
رفتن میباید مرا!
که بیهوا آمد "واوِ" عطف و زد چنبر
حلقهاش را به دورِ حلقم
- کو روحی که معطوف شوم به آن، کودن؟!
پس شاهپر به جوهر آغشتمش
و خطِ بطلان کشیدم بر آن ماروَش
واجِ عبث بیاثر درگذشت...
لیک در زاویهیِ "دال"
لحظهای چنان تا خوردم
شد پای و کَلِّه همتراز
- گر رفتنی هست اندیشه باید؟!
چه دیدگاهِ چرتی
خوش کرده جای در تایِ تو ای نادال!
رفتنست و رفتنست و رفتنست...
هرچه هست دنیا را
مینمایاند خود را به راه!
ماندن حتی حیوانِ خانگی هم ندارد برایِ همراهی...
و اما آن رعنا "آ"
نازنین "الف" را خودم دیدم مستطاب
خودم که راست ایستادهام
حتی به وقتِ افتادن
و به گاهِ ریختن فرو
که "الف" راست برافراشتگی!
- آن بالا چه تنهایی "آ"
و فروریختم تنهایی را
آوارِ "خا" و "واو" و "دال" نیز بر سرم...
آن مهرویِ مشعشع
هیچ میبینید چگونه هنوز استوار اِستادهام؟
هه
مرا همان بِه که باز هم بروم باز...
با خصم درافتادن
به زانکه واج را دادن دست
مضافاً گُه بر گورِ هفت جدِّ هنر باد!
در دواتِ خوشنویسی حل کنم...
درود بر استاد آرمین
زیبا قلم زدید
متفاوت و خاص خودتان
والبته کمی سخت برای تنبلهایی مثل من