سه شنبه ۳۰ ارديبهشت
|
دفاتر شعر افسانه احمدی ( پونه )
آخرین اشعار ناب افسانه احمدی ( پونه )
|
عمری که طی کردم اگر شیرین اگر تلخ
تکراری از تصویر مرموز جهان بود
در هر قدم از تاولش آرامشم رفت
از چاله تا چاهش بسی رنج گران بود
از اشتباهاتم پشیمان نیستم چون؛
یک کوله بار از تجربه دارد به همراه
در هیچ مکتب یا کتابی هم نخواندم
هر آنچه دیدم یا کشیدم توی این راه
هربار از من خسته میشد پای رفتن
دستی مرا سمت خطرها می کشانید
گاهی برای دیگران آزاده بودم
گاهی به قلبم تیر مرگی می دوانید
بالا و پایین های بسیاری سرم رفت
اما نمی رفتم ز رو و باز هرجا؛
دردی ندیدم بر سرم می بستم آن را
ازخود گذشتم تا سپر باشم بلاها
گویا نمک بازی برایش زندگی بود
یک راه تازه ، زخم و دست انداز دیگر
پستی بلندی های آن یک شهربازی
در هر سقوطش باز یک پرواز دیگر
این زندگی هر قدر هم زیبا بچرخد
جذابیت اصلا ندارد راه صافش
مفتش گران است ار نگیری درس از آن
زیبایی اش افتاده زیر انعطافش
من اشتباهات خودم را دوست دارم
بیش از کنایه ،سرزنش های بزرگان
آنها رفیق راه من بودند و صادق
از کرده های خود نمی باشم پشیمان
بیراهه هایم مثل همزادی شب و روز ؛
در اشک و لبخندم به پایم می دویدند
با من گرفته خو تمام زخمهایم ؛
چون"پونه"در یک لانه ی ماری خزیدند
افسانه_احمدی_پونه
─┅─═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═─┅─
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درود برشما بانوی عزیزم
بسیارزیباست