سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 26 ارديبهشت 1404
    20 ذو القعدة 1446
      Friday 16 May 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        امام علی ع :خودپسندی سر آغاز کم خردی است.

        جمعه ۲۶ ارديبهشت

        ماهیگیر پیر

        شعری از

        مصطفی میرزایی میرنگار

        از دفتر کلبه های بی ترانه نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ ۳ روز پیش شماره ثبت ۱۳۷۷۱۲
          بازدید : ۱۱   |    نظرات : ۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مصطفی میرزایی میرنگار
        آخرین اشعار ناب مصطفی میرزایی میرنگار

        «ماهیگیر پیر»
        * این قایق من شکسته
        این بازوانم چه خسته
        غم در دل و جان نشسته
        ننشسته بر تور فرسوده ام حتی پشیزی
        آخر بگو ای دل من ، امشب دگر با چه رویی برگردم اینک به کلبه
        من شرم دارم ز طفلم
         خوابید اما گرسنه...
        * بار دگر می خروشم ، موج است و طوفان و وحشت
        اما هراسی ندارم ، دریا بیا باورم کن
        یک عمر توفانی ام من ، یک عمر محبوس موجم
        یک عمر در قعر گرداب ، دریا بیا باورم کن
        * می خواهم امشب کنارِ ، این ساحل سرد و آرام
        یک دل دهم ، قلوه گیرم ، با خاطرات و خطرها
        می خواهم امشب بخوانم ، با خویش تنها بمانم
        من مرد توفانی هستم ، حسرت به دل مانده اینجا
        در انتظارِ سرودِ بارانی نرم دریا
        در انتظارم که شاید ، این تور فرسوده ام جانی بگیرد
        دریا تو را جان آن قطره هایت ، رحمی به آن طفلکم کن
         
        * عمری است این خاطراتم ، دریایی و آسمانی است
        عمری است کردی تحمل ، سنگینی جانم و این قایق پهلو شکسته
        دریا تو بودی پناه روزگارم ، دریا تو بودی توانم ، اسباب و آن روزیِ نان آور من
        * دریا توهم امشبی را ، باید که پیشم بمانی ، اما که بی موج و آرام
        تا بشنوی رازی از این پیر دریا ؛
        این گشته است افتخارم ، بر موج دریا سوارم
        حسرت ندارم به مرداب
        حسرت ندارم به خواب و آسایشِ غوکِ گنداب
        دریا بیا باورم کن  ، دریا بیا باورم کن
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر
        ۱ شاعر این شعر را خوانده اند

        محمد باقر انصاری دزفولی

        نقدها و نظرات
        محمد باقر انصاری دزفولی
        ۱۷ ساعت پیش
        سلام وعرض ادب
        زیبا وبامحتوا بود
        بزرگوار وعزیز
        درودتان باد
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1