دوشنبه ۸ ارديبهشت
پرنده ی عشق پر کشید شعری از رسول رفیقی
از دفتر اتاق من نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ ۲ روز پیش شماره ثبت ۱۳۷۲۸۴
بازدید : ۳۰ | نظرات : ۵
|
آخرین اشعار ناب رسول رفیقی
|
پرنده پر کشید
در ایستگاه پایانی
در حوالیِ خاطراتِ ابرها
در انتهای خیابانِ درد
و انزوای تلخِ تنهایی
پرنده ی عشق پرکشید
بسانِ مادرم بود
در سپیده دمان رفت
به سمتِ ابدیت
به سمت شکوه
بسانِ شکستِ سکوت
که بلندای آوای چکاوکان
آسمانش در بر گرفت
معصومانه ترین بدرود
از دور ترین پلک هایش
سرود رهایی خواند
من آوارِ تمام ملک های زمینم
در آن جهان که تو نیستی
من ازدحامِ شورِ بغض گلویم
در آن زمان که تو نیستی
در استتار پشتِ برگ های تقویم
گذران پوچ ترین حال است
در اختیار تقدیرِ ناخدا قدم زدن
شکیب شدن شورترین کار است
خمیده شاخه های پیر درختِ نگاهم
به خشکسالی به لکه شدن به آه
چنان که تنینِ موج موجِ صدایت
از این سرا گذشت و دل سپرد به راه .
رسول رفیقی
اردیبهشت ۱۴۰۴
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
زیباست
و غمانگیز...