سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 18 فروردين 1404
  • روز سلامتي (روز جهاني بهداشت)
9 شوال 1446
    Monday 7 Apr 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      زنان به خوبی مردان می توانند اسرار را حفظ كنند، ولی به یكدیگر می گویند تا در حفظ آن شریك باشند. داستایوسکی

      دوشنبه ۱۸ فروردين

      لشکر زلف

      شعری از

      رضا روزگر

      از دفتر صدای سخن عشق نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ ۳ روز پیش شماره ثبت ۱۳۶۸۵۹
        بازدید : ۱۴   |    نظرات : ۴

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر رضا روزگر

      درون لشکر زلفت، چنین سپاهی نیست 
      به سینه ام مه زیبا، که سوز آهی نیست 
      نگو که رفتی و رفتن، دگر گناهی نیست 
      (جز آستان توأم در جهان پناهی نیست 
      سر مرا به جز این در حواله گاهی نیست)
      تو رود باش و نگه کن، که من فقط آبم
      شبیه عشق تو هستم، شبیه مردابم 
      نگو که ای مه زیبا، بسان تالابم 
      (چرا ز کوی خرابات روی برتابم
      کز این بهم به جهان، هیچ رسم و راهی نیست) 
      نگاه می کنم اکنون، به چشم روشن عمر
      به باغ و عشق لطیف و به عمق گلشن عمر
      نخی نمانده عزیزم، برای سوزن عمر
      (زمانه گر بزند آتشم به خرمن عمر
      بگو بسوز که بر من به برگ کاهی نیست) 
      چرا تو ای مه زیبا، کنون کنی طردم؟!
      درون عشق تو بی‌شک، همیشه من فردم
      ببین که عاشق عشقم، همیشه پر دردم
      (غلام نرگس جماش آن سهی سروم
      که از شراب غرورش به کس نگاهی نیست) 
      بیا تو ای خود مجنون، بیا گناهی کن
      به لیلیت به نگاهش، فقط نگاهی کن
      وجود عاشق من را، شبیه آهی کن
      (مباش در پی آزار و هرچه خواهی کن
      که در طریقت ما غیر از این گناهی نیست) 
      گل نگاه تو را من، همیشه می‌چینم 
      بگو که بی گل رویت، چگونه بنشینم؟! 
      به کوه غم روم آخر، عزیز شیرینم
      (چنین که از همه سو دام راه می‌بینم 
      به از حمایت زلفش مرا پناهی نیست) 
      بگو به خواجه غزل را، به دست فال مده
      شب وصال تو را هم، به ماه و سال مده 
      تمام ملک جهان را، به وجد و حال مده
      (خزینه دل حافظ به زلف و خال مده 
      که کارهای چنین حد هر سیاهی نیست)
      ۲
      اشتراک گذاری این شعر
      ۲ شاعر این شعر را خوانده اند

      محمد باقر انصاری دزفولی

      ،

      عباسعلی استکی(چشمه)

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      ۲۲ ساعت پیش
      بسیار زیبا و دلنشین بود خندانک
      رضا روزگر
      رضا روزگر
      ۳ ساعت پیش
      سپاسگزارم
      ارسال پاسخ
      محمد باقر انصاری دزفولی
      دیروز
      دلخوش شده ام
      از رقص قلم با دل گرمت
      درود برشما
      خندانک خندانک خندانک
      رضا روزگر
      رضا روزگر
      ۳ ساعت پیش
      ممنون
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1