به ریش دنیات بندم
مگرمیتوان ترانه بود اما ،
تو را نسرود ؟
مگرمیتوان ترا خواند ،
اما به موضوع ات نکرد ورود ؟
مگر میتوان به ایمانت رسید ،
اما به کفر، نگفت بدرود ؟
به تو بسیار درود
میروم بسوی رود
تا که زندگیِ خود را درعبور او ببینم
ای درود برهر رود
با اینکه رود ندارد هیچ صعود ،
اما هیچ عیبی ندارد
به رود میگویم :
با تو میمانم ، با همه اندیشه هایت ،
حتی به حینِ فرود
وقتی آبشار میشوی
وقتی با افتادنت ، میسازی ازخویش سرود
حتی وقتیکه ذیل آبشاری ات ، آبی میشوی مُرده
( یعنی مرداب میشوی )
یعنی وقتیکه حرّافان میگویند :
" آن آبشارهم غنود "
مگر آب ، روح نشد به رودِ جاجرود ؟
هستند همه این آبها برای حق جنود
ای حرّاف !
تو کجایی تا ببینی آنها را ، به حینِ خلود ؟
آیا آنوقت گوش داری ، ازبهرِ شنود ؟
فرداهامان مبهم است
حاضرست کسی قسم بخورد ،
جای پامان محکم است ؟
هرچه میخواهیم را ازخدا بخواهیم ، به حین قنوت
در تولدی دوباره ، به ریش دنیات بندم
بازهم به جهلِ یه نوزاد
بازهم به شکل یه مولود
بهمن بیدقی 1403/11/25
لذت وبهره بردم
زیبا پرمعنی
درود..درود..