سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 11 بهمن 1403
    1 شعبان 1446
      Thursday 30 Jan 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        نگاه کردن فرزند به پدر و مادرش از روی محبت عبادت محسوب میشود. حضرت محمد (ص)

        پنجشنبه ۱۱ بهمن

        پرم از قافیه

        شعری از

        افسانه احمدی ( پونه )

        از دفتر آرامش درون نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ ۲ روز پیش شماره ثبت ۱۳۵۵۲۴
          بازدید : ۶۰   |    نظرات : ۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر افسانه احمدی ( پونه )

        پّرم از قافیه اما همه بی نظم و ردیف
        نشدم باز به این قلب بَلادیده حریف


        ننوشتم غزلی بعدِ تو و رفتن تو.....
        دلم از گریه شکست از چمدان بستن تو


        نگرفتم سر راهت که بمانی تو به قهر؛
        که رها باشی و من هم شوم آوارهٔ شهر


        نکند آن همه خوبیِ مرا یاد بری !...
        بفروشی و به جایش دل سنگی بخری


        سرم از پنجره و کوچه جدا نیست عزیز
        هدفت از سفر از فاصله ها چیست عزیز؟


        قد این عشق زمینی نشد اندازه ی تو ؟
        لبم از بردن نامت ، نشد آوازه ی تو ؟


        شِکری بودم و در چای تو حل تا به ابد
        نکند لب نزنی و ، بروی سرد شود


        دو سه خط حرف بزن حرف گله ساز نکن
        فقط از رفتنت این لحظه لبت باز نکن


        وسط کوچه مرا یک تنه نگذار و نرو
        نده آزارم و دست از گله بردار و نرو


        گل باران زده ام را ندهی دست کسی
        نخورد بر تن تُردش ، ز غریبه نفسی !


        بتپد دل به هوایت ، بنشین لال شدم
        فقط این لحظه به دل چنگ زدن را بلدم


        می کشم تیغ به رگ ها اگر از من گذری
        اگر این ساعت از اندیشه و قلبم بپری


        خودم از حال و جهانم به خدا سیر شدم
        سَرِ دل زودتر از سنِ خودم پیر شدم


        نبر از خانهٔ تنهاییِ من دلخوشی ام
        برهانم تو از این زلزله و ناخوشی ام


        نفشار این دل دربند و اسیرم به جگر
        به تماشای شکستم ننشین بار دگر


        اگر از مرگ دلم عشق به خونت بدَود
        حتما این خواسته ات ممکن و آسان بشود


        ترَک شیشه ی احساس مرا دست زدی
        خبرم را سر آن کوچه ی بن بست زدی


        برو دیگر که به اصرار دلم خواندن تو؛
        بیشتر باعث رنجش بشود ماندن تو


        سر دروازه ی آن خانه بچسبان عددی؛
        "پونه" تا داغ دلم تازه بماند ، بلدی !؟



        افسانه_احمدی_پونه

        ─┅─═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═─┅─
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دیروز
        پر احساس و زیباست خندانک
        ساسان نجفی(سراب)
        دیروز
        درود بر استاد بانوی گرانقدر..
        مثل همیشه پر از شهد و شیرینی..
        کامتان شیرین..
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        محمد شریف صادقی
        دیروز
        درود مثنوی زیبایی بود
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4