چهارشنبه ۳ بهمن
ای از یاد برده مرا شعری از محمد رسول بیاتی
از دفتر شعرناب نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ ۲ روز پیش شماره ثبت ۱۳۵۳۰۴
بازدید : ۱۳ | نظرات : ۳
|
دفاتر شعر محمد رسول بیاتی
آخرین اشعار ناب محمد رسول بیاتی
|
مگر میشود از یاد بروی
ای از یاد برده مرا
من در تب
من بی تاب
تو را میخوانم
صدایم کن
ببین دلواپسي مرا
پریشانی و اندوه را
از من بِزُدا
من با خفگی
با بغض
با ترس و دلهره
هر روز ، هر شب
در نبردی نابرابر بی جوشن
در ازدحام تیر و ترکش
بی حصار و جانپناه
جامه مرگ خود را میبافم
دیگر به گذشته نخواهم رفت
گذشته من جوان بود
و چه دردناک رفت
تلخ و زهر
دردی بی درمان
تا به اینجا که رسیدم
تو را باز یافتم
و چه شیرین شد این روزگار
اما چه سود و بی ثمر
که تو را باید در آغوش دیگری
نظاره کنم سخت
خفگی در من بیش
بغض پر از درد به شعاع خورشید یک ظهر
دلهره ای به وسعت سحابیهای دوردست
بیغیرتی را اگر چهره بود
بيحميت اگر رنگ بود
مرا آن صورت و الوان بود
اکنون بر من خرده مگیر
بخدا پیر شدم
اما ، اما تو را بیشتر از گردش گیتی
افزونتر از کهکشان شیری
دوست دارم
دوست دارم
محمدرسول بیاتی
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
زیبا وبامحتوا سرودی بود
شاعربزرگوار
هزاران درودتان باد