چهارشنبه ۲۶ دی
|
دفاتر شعر علی نظری سرمازه
آخرین اشعار ناب علی نظری سرمازه
|
...پدر...
سالها از بهر ما جان کند در معدن پدر
کاش می شدجای او یک ماه بودم من پدر!
مثل مومی می شود در دست فرزندان خود
نقش بازی می کند با پاره پیراهن پدر
ژله ی تن پروری را ژول کارش ذِلّه کرد
با تلاشش می کند آینده را روشن پدر
بوسه باید می زدم بر پینه ی دستان او
حامی مام وطن بود آریو برزن پدر
مست از میثاق او با مهربانی می شویم
تن به تن جنگید با اعماق نا ایمن پدر
تا که باشد رو سپید اهل خانه می خرید
روسیاهی ی زغال سنگ را بر تن پدر
می کشد بر روی دوشش معدنی از سنگ را
بلکه سازد راه را هموار با آهن پدر
راه آهن می شود آرام از اِبرام او
تا صفای خانه سعیَ ش می شود متقن پدر
آب میشددردودستش سنگ سرسخت و سمج
عزمشان را می کنم تحسین با احسن پدر!
از سر و رویش عَرق نه ، عِرق ملی جاری است
روشنایی بخش خانه ، مهر ِ نورافکن پدر
همّتش در غیرت پاکش نمایان می شود
می کند فرزند را هم خادم میهن پدر
سهم او را مافیای منفعت بالا کشید
ذره ذره ذوب شد درعمق یک معدن پدر
خون پاکش تا ابد جاریست درجریان رود
گل پسر ، کاکُل به سر را می کند حتماً پدر...
علی نظری سرمازه
استقبال از شعر جناب آقای احمد رفیعی وردنجانی
با نام یک معدن پدر...
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درود برشما جناب سرمازه استادعزیز
بسیارزیبا بود
زیباترین واژه بابا بود
که عاشقانه نشست
برلب شعرم!
✍️جمیله عجم