گل شب بو

میان غربت این کوچه های تو در تو
دلم گرفته به یاد تو ای گل شب بو

هنوز مثل گل و پونه دوستت دارم
هنوز مثل ... درخت و پرنده وآهو 

همیشه به شوق‌ دیدن تو ای جادو
میزنم آب و کوچه های دلم جارو

مخواه چشم مرا ، اسیر پرده ی اشک
مخواه با غم حسرت ، دلم بگیرد خو

میان این همه شب های سرد و سیاهم 
چراغ چشم تو از دور می زند ... سوسو

شبی برای صدایت ... ترانه می خوانم
شب ستاره و آیینه و گل و ...  گیسو

بیا که از نفست صد بهار گل ... دمد
بیا که سبزه بروید دوباره بر لب جو

به جستجوی تو در وصل گرم آغوشت
تمام شهر دلت را رفته ام  ... کو به کو 

ببین ساعت دلدادگی ام چه عریان است  
بیا و بر تن عشق  کن ...  جامه ی  آبرو

دانه های فرش دلم ...  ازغم گسست
بیا و هر رجش با محبتت کن ...  رفو

هوای باغچه دلم بی تو  خشکیدست
بدون تو... ندارد اصلا نه رنگ ونه بو

مگر این دو روز دنیا چه ارزشی دارد
که بگذرد همیشه در ... تب صد آرزو

به انتظار گل رویت نشسته ام تا ؛
بیاوری برایم، یک بغل  گل خوشبو


لیلی احمدی ❤️✍
i