سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 22 آذر 1403
    12 جمادى الثانية 1446
      Thursday 12 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۲۲ آذر

        نشستی داشتم با دهر

        شعری از

        بهمن بیدقی

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ دیروز شماره ثبت ۱۳۴۳۵۱
          بازدید : ۷   |    نظرات : ۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهمن بیدقی

        نشستی داشتم با دهر
         
        ازخدا پرسیدم از دهر
        گفت : زمانهایی که او بود من نبودم
        چه بگویم ؟
        ز کدام آغاز؟ کدام پایان ؟ از کدامین زینهمه رد ؟
         
        ز اوقات خودم پرسیدم از دهر
        که گاه ، شیرین بود و گاه تلخ
        گفت : دوست داری ازکدامین لحظه های تو بگویم ؟
        ازکدام لحظه های دیروز؟
        کدام لحظه های الآن ؟
        کدام لحظه های پُر رمز و رازِ بعد ؟
         
        ازدهر، ازطبیعت پرسیدم
        گفت چه بگویم ؟
        ازکدام ابر؟ ازکدام برق ؟ ازکدام رعد ؟
         
        ازدهر، ز ارتباط آدمها پرسیدم
        گفت : میخواهی ازکدامینش بگویم ؟
        ازکدام جنگ ؟ ازکدام هزیمت و سعد ؟
         
        ازدهر، ز واقعیتِ عشق پرسیدم
        گفت : ازکجاهایش بگویم ؟
        ز کدام طریقِ دیدن ؟
        ز کدام طریق خواستن ؟
        ز کدام عقد ؟
         
        ازدهر، ازحالِ خودش پرسیدم
        گفت : ازچه بگویم ؟
        ازکدامین انگیزه ی بیگ بنگ ؟
        با دانستنِ اینهمه مکافات و بنگ بنگ ،
        خودم گیجم چه بگویم ، ازکدام نهایت و حد ؟
         
        گفتم ازمخلوقات بگو دهر
        گفت از کدامینش بگویم ؟
        ازکدام اهلی ؟ کدام سردرگریبان ؟ ازکدام دد ؟
         
        ازدهر، از آزادی پرسیدم
        گفت : چه بگویم ؟
        ازکدام آزاد ؟ ازکدام مَهدور؟ ازکدام سد
         
        ازدهر، ازپاکی آب پرسیدم
        گفت : ازکدامینش بگویم ؟
        ازکدام برکه ؟ ازکدامین رود ؟ از کدام شط ؟
         
        ازدهر، حتی از اِعراب پرسیدم
        گفت : دراین ساحل دریا ،
        میخواهی ازچه بدانی ؟
        ازکدام همزه ؟ همزه به معنای حمزه ؟
        ازکدام جزر و کدام مَد ؟
         
        بعدهم ادامه داد ، ازاینهمه گفتار که گفتم ،
        میدانی ازاینهمه موجودات ، کدام جَست ؟
        آنکه بیشتر جُست ؟
        آنکه دارت اش را به مرکزِ سیبل زد
        آنکه با نورِخوشِ خدا آمیخت
        که نیش را او داد
        که نوش را او داد
        اوبود که دنیایی داد ،
        که به یک مو بند بود
        اوبود که یه دنیای دگرداد ،
        که به یک مو بند نبود
        دنیایی که پایانی نداشت
        حتی سرگیجه میگیرم منِ دهر،
        درباره ی فکر، به آن جهانِ ابد
         
        بهمن بیدقی 1403/9/21
         
         
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۲ شاعر این شعر را خوانده اند

        بهمن بیدقی

        ،

        فرامرز عبداله پور

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3