شنبه ۲۶ آبان
ساربان شعری از لیلی احمدی
از دفتر شعرناب نوع شعر مثنوی
ارسال شده در تاریخ ۲ روز پیش شماره ثبت ۱۳۳۷۶۱
بازدید : ۷ | نظرات : ۱
|
آخرین اشعار ناب لیلی احمدی
|
به سینه گنج دارم ساربانا
دلی پر رنج دارم ساربانا !
دلی در خونِ خود غلتیده دارم
کلافی درهم و پیچیده دارم
سرشکی بر سر دامن بریزم
فغان در چاک پیراهن بریزم
ز دنیا سیر خواهم شد از این پس
ز داغت پیر خواهم شد از این پس
کجایی ای سر آغاز ... رهایی
کجایی ای تمنای ... خدایی
شبیهِ مرغکی پربسته بالم
چگونه از غمِ هجران ننالم
درنگی ساربان اینجا کویر است
عطش میراث دشت گرمسیر است
به روی خویشتن آوار دارم
سری بر شانه ی دیوار دارم
بِدَم در نی که روحم پر بگیرد
که راهی تازه را از سر بگیرد
چنان کن تا دلم آتش بگیرد
به روی سینه ات جسمم بمیرد
به یک برق جنون خاکسترم کن
بسوزانم بسوزان پر پرم کن
تو مجنون منی ای دل ز محمل
پریشانِ توام ، منزل به منزل
کسی زیباتر از یوسف ندیدم
دل و دست از تماشایش بریدم
نباید بی تو پروازی دلم را
نگیرد شور و آوازی دلم را
قلم لیلی احمدی ❤️✍
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
شعر زیبا و با احساسیست
پیروز و دلشاد باشید