سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 5 اسفند 1403
  • روز بزرگداشت خواجه نصيرالدين طوسي - روز مهندسي
25 شعبان 1446
    Sunday 23 Feb 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      تمام پلیدیها در خانه ای قرارداده شده و کلید ان دروغگویی است. امام حسن عسكري(ع)

      يکشنبه ۵ اسفند

      روزمرگی

      شعری از

      سیروس کامجو موحد

      از دفتر خرمگس نوع شعر دلنوشته

      ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۲ ۲۱:۱۳ شماره ثبت ۱۳۲۸۹
        بازدید : ۶۲۹   |    نظرات : ۱۰

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر سیروس کامجو موحد
      آخرین اشعار ناب سیروس کامجو موحد

      روزمرگی
      شکر خدا
      صبح شده باز
      پنجره های خونمون
      حنجره های بستمون
      عقده های نگفتمون
      باز شده باز
      لحاف گل گلی
      گرم نشده
      برو کنار
      صدای نن جونم
      میگه
      بیدار شو پسر
      صبح شده باز
      بابات ولی خوابه هنوز
      داداش بزرگمم
      تو رختخواب
      لم داداه باز
      شکر خدا
      همه چی روبه راهه
      سفره صبحونمون
      روی قالی
      وسط حال خونه
      بوی کپک
      بوی پنیر
      بوی خدا
      چه حالی داری
      وای
      شکر خدا
      نن جونم
      مثل همیشه
      کپک ها رو کنار زده
      پنیر خشکیدمونو
      ببین چه خوب
      با آب و تاب
      آبش زده
      شکر خدا
      چای سفید
      عطر گل محمدی
      شاخه نبات
      جهاز خانوم باجی
      صبحونه رو
      زدیم به رگ
      شکر خدا
      شلوار و پراهنمو
      پیدا کنم
      وصله هاشم
      خب
      مد شده باز
      پس دیگه
      چی کم دارم
      راهی خیابونا بشم
      مهندسی
      برا
      مش رضا
      کربلایی احمد
      بکنم
      شکر خدا
      میوه کارمو دادن
      نرسیده کال کال
      میوه های
      باغمو چیدم
      شکر خدا
      نهار شده
      بابام از خواب پا شده
      سفره نهار
      تو ایون خونه
      مثل همیشه
      پهن پهن
      نون و پنیر صبحونه
      سیر شدم
      بس دیگه
      پسر پا شو برو
      یه سر به کارخونه
      شکر خدا
      ارث بابا
      خیابونا
      کارخونه ها
      همش مال منه
      صرافی ها
      بازارچه ها
      شب نشده
      خسته شدم
      شکر خدا
      سفره شام
      تو آشپز خونه
      پهن بازمم
      مثل همیشه
      بابام خوابه
      نن جونم توایونه
      داداش بزرگمم
      رفته از خونه
      نون و پنیر صبحونه
      نوش جونم
      شکر خدا
      شب رسیدش
      یه بالش
      یه لحاف
      بازم که خیس بالش
      صورت نن جونم
      چرا
      خیس شده باز
      شب رسیده
      سرمو رو بالش
      ول میکنم
      شکر خدا
      صبح شده باز.......
                                                                                                     1391/3/19
      ۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      6