بعد از من، وقتی سکوت بر لبم مینشیند
شما صدایم را در نسیم شبانه بشنوید
آن جا که ماه به یاد من از غصه میگرید
و ستارهها برایم فانوسهای خاموشاند
به یاد من، هرگز اشک نریزید
که من در هر قطرهی باران باز میگردم
در آغوش شما، در لحظههای تنهایی
همچون نوری در تاریکی، ناگهان و آرام
هرگز مرا در خاک سرد مجویید
من در لبخندهای شما نفس میکشم
در حرفهایی که هرگز نگفتیم
و در نگاههای بیصدا که از دلهایمان عبور کرد
خود را غمگین نسازید از رفتنم
که مرگ برای من، پایان نیست
آغاز پروازیست که از این دنیا فراتر است
و من با هر وزش باد، با هر طلوع، در کنارتان خواهم بود
مرا بخوانید در سکوت شب
وقتی قلبهاتان به تپش میافتد از خاطرات
آنجا هستم، بیصدا، اما عمیق
مثل سایهای که هرگز شما را ترک نخواهد کرد.
و اگر روزی حرفی از من ماند
بخوانیدش، آرام، میان اشک و لبخند
این زندگیست که ما را به هم پیوند میزند
و مرگ، تنها پردهایست، که باید کنار رود.
\"آن جا که ماه به یاد من از غصه میگرید
و ستارهها برایم فانوسهای خاموشاند\"
خاک گور سرد است
آدمی را خاک میکنند و فرار را بر قرار ترجیح میدهند
خیلی عزت و حرمت قایل شوند فاتحه ای میخوانند
در دنیای مجازی تبلیغ خود کشی جرم است
شعر قبلی شما تبلیغ این پدیده شوم بود
حالا هم که از مرگ میسرایید؟؟؟