سه شنبه ۱۷ مهر
وعده ی اجبار شعری از خدیجه سعیدی
از دفتر سراب نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ ۲ هفته پیش شماره ثبت ۱۳۲۵۰۳
بازدید : ۹۵ | نظرات : ۱۶
|
آخرین اشعار ناب خدیجه سعیدی
|
روز بارانی شب پاییز
گفته بودم با تو
امشب از مهر رخت
وام دو سر سود به من قرض بده
پافشاری کردی
خاک غم را به دلم پاشیدی
من هم از دنیایت
یک چراغ مُرده
با خودم می بردم..
من برای دیدنت
بیصدا در قالب شب
بی هوا یخ بسته ام
زمهریر سرد چشمت
در نگاهم ذوب و من
زخمیِ سرمای چنگال نگاهت
کمتر از بیشتر از
ثانیه ی
ذوب و قندیل شدم
من همان قافیه پردازِ جنونم که شبی
مستِ چشمان تو از
وعده ی حکمِ اجبار
راهبی تارک شدم
می نخورده مست و سرمست
از تو و آرزویت
با همه دیوانگی
بی صدا دل کنده ام..
|
|
نقدها و نظرات
|
ممنون خانم حسین زاده ی عزیز | |
|
خوشحالم از اینکه مخاطب نقد های اموزندتون هستم ..ان شا الله یاد میگیرم قواعدو انگار این من ها ک باشه وزنش بهتره نیست؟ | |
|
وقتی قالب رو سپید در نظر گرفتی وزن مطرح نیست... در قالب نیمایی هم باید سعی کنی جوری بسرایی که ضمیر به شعرت لطمه نزنههه... | |
|
ممنون جناب دزفولی گرانقدر | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
سلام بانوی ارجمند
سپیدی مفهوم پرداز اماتلخ محتوابود .
قلم خوبی دارید زنده باشید