دریغا که شایسته ات نیستم
و آن مثبتِ قصّه ات نیستم
به من داده ای از ازل نقش پاک
به غفلت چه کردم؟خودم را هلاک
ز جرمم اگر دوزخی ساختم
به عشقت ولی دین و دل باختم
خطاکار هم دل ندارد مگر
که عشق تو بر سنگ هم زد شرر
خطاکارِ عاشق بوَد ناروا
خطا را ز عاشق بفرما جدا
به مهر تو دیریست من عاشقم
بسوزانی ام هم به آن لایقم
بسوزان ولی بارالها بدان
که از تلّ آن سر دهم الأمان
تو هستی پناه پناهندگان
تویی چاره ی درد بیچارگان
به کوی تو امشب قرق می کنم
چنان ناله ها تا افق می کنم
به نرمی نسیمی گذر می کند
ز بخشش دلم را خبر می کند
به درگاهِ پاک تو خم می شوم
و با ندبه ای همقدم می شوم
به نام خداوندِ بنده نواز
چه خوب آمد آغازِ راز و نیاز
به نام خداوندِ شمس و فلک
به نام خداوندِ انس و ملک
به نام خداوند وهّاب و پاک
ترّحم گر ِ هر نشسته به خاک
به نام خداوند ادوارها
به عرشش ذلیل است دربارها
خداوند دریای نیلوفری
جمالش به هر جا کند دلبری
خداوند منّانِ والا مقام
که فضل و عطایش بوَد ناتمام
به نام خدایی که زیباست او
به هرجا که زیباست پیداست او
به نام خدایی که ماه آفرید
به بیچاره پشت و پناه آفرید
به نامِ خدایی که غفّار است
کریمی که همواره ستّار است
خدای فرح بخشِ غمدیدگان
به طومارِ اندوه پیچیدگان
به هر کافرِ پست خواری رسان
به هر بنده ی اهل یاری رسان
به آن که خدایی سزاوارِ اوست
به لطفش دو عالم بدهکارِ اوست
سروری اگر هست از سورِ اوست
نگاهِ فلک روشن از نورِ اوست
ستایش فقط بر جلالش سزاست
گدایی فقط بر درِ او رواست
سلام و عرض ادب
چه مناجات خلوصاندیش و استادانهبیانی مرحبا
البته نوشته ی تصویرِ ارسالی تان را نتوانستم بخوانم شاید مشکل از گوشی ِ موبایلِ من باشد ولی دوست دارم اذکار زیبای آسمانی را باد بگیرم. یا ستّار العیوب یاغفّار الذّنوب
در پناه الله سلامت و دلشاد باشید