دخترخوشگله
نمیدونم ناله کنم با ناله ،
یا که برقصم همچو ماه با هاله ؟
تقصیرِ مِی فروشه
هِی بهش گفتم پُرمکُن پیاله
در اون کنج میکده ، قهقهه ها به راهه
بازست دهانها با بوی ترشیده ی شرابها
بسانِ چاه گاله
نمی بینم میانشان جز میوه ای که کاله
خانمی از بینشان وضع حمل کرد
اونکه داره میدود اینور اونور
نمیدونم جنّه ، یا اینکه آله
چه محشری بپا شد
اون زن و مرد شروع کردند به باله
یکی خوبست و دیگری بَد است برایش طالع
هرکس نتیجه ی نیت خویش است
چاهه هرآنکسی که ، نیتش بهردیگری یه چاله
اَره اوره آمدند ... ازعمه و عمو ، دایی و خاله
دربین اونهمه یکریز نُخاله
ازپشت شیشه های بس کوچکِ اون میکده ،
اون سه تا که دید میزنن ، دندون بهم میسایند
فکرمیکنم اسماشون ، رستم و سام و زاله
اون دخترخوشگله که مثلِ ماهه ،
روو پیشونیش عرق شرم نشسته مثل ژاله
نبایند اینجا راه بِدَن کمتر ازهیجده ساله
میرم یه فال میخرم از دختره
انگار توو دستاش هزار و یک فاله
بازمیکنم فالمو، بلند بلند میخونم
میشوم ازشکوه این برگه ی بخت آزمایی ام ،
خونین بسانِ لاله
بهمن بیدقی 1403/6/5
زیبا و دلنشین سروده اید
⚘⚘⚘⚘
رقص قلمتان ابدی