این ولوله که عشق صدایش کردند
جان های فراوان به فدایش کردند
این شور که در جان جهان افتاده
خونِ دلِ بسیار بهایش کردند
تعداد کنیزان که به صف افتادند
وان پادشهانی که گدایش کردند
لاجرم درد خدا نیز همین بود ولی
گلِ آدم که سرشتن دوایش کردند
شمس تبریز و پریوش به فغان افتادند
تا به امروز دل خویش سرایش کردند