سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        عشق...

        شعری از

        شستیال

        از دفتر مدار صفر درجه... نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲ ۱۴:۵۰ شماره ثبت ۱۳۲۱۹
          بازدید : ۱۴۲۸   |    نظرات : ۸۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر شستیال

        این ولوله که عشق  صدایش  کردند         
        جان های  فراوان  به  فدایش کردند
         
         
        این  شور که  در  جان  جهان  افتاده
        خونِ   دلِ   بسیار    بهایش    کردند
         
         
        تعداد  کنیزان   که  به   صف   افتادند
        وان  پادشهانی   که  گدایش   کردند
         
         
        لاجرم  درد  خدا نیز  همین بود  ولی   
        گلِ آدم  که  سرشتن  دوایش  کردند
         
         
        شمس تبریز و پریوش به فغان افتادند
         تا به امروز دل خویش  سرایش کردند
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر
        ۵۵ شاعر این شعر را خوانده اند

        امیر علی مطلوبی (سخن سنج تبریزی)

        ،

        سید حاج فکری احمدی زاده (ملحق)

        ،

        منیژه ضیغمی

        ،

        زهرا روشنی(پریوش)

        ،

        حسين باران(کبوتر باران)

        ،

        سعید چرخچی

        ،

        محمد علی شریعتی (غریب )

        ،

        محمد رضا نظری(لادون پرند)

        ،

        رضا محمدصالحی

        ،

        سيد محمد مير سليماني بافقي(باران)

        ،

        وسعت اله کاظمیان دهکردی

        ،

        علیرضاجهانگیری نوین

        ،

        محمد شیخ الدینی

        ،

        مهران کاظمی

        ،

        موسی عباسی مقدم

        ،

        زیتا رضایی

        ،

        م ی (لولی وش)

        ،

        حامی شریبی

        ،

        لادن آهور (بانو)

        ،

        فرهین رام

        ،

        صفای دل

        ،

        ستار کعبی

        ،

        مسعود مرهونی

        ،

        علیرضا امیرخیزی

        ،

        سامان سعیدی (سالار اشک)

        ،

        ابوالفضل عظيمي بيلوردي ( دادا )

        ،

        مهدی خدایی (آیدین)

        ،

        مرجان جلال موسوی

        ،

        کریم لقمانی سروستانی

        ،

        مسعود میناآباد

        ،

        حامد شریفی(عرش)

        ،

        امير حسين اميريان .د

        ،

        زهرا محمدزاده (زلفشه)

        ،

        علی توکلی

        ،

        اعظم گليان ( ماهور )

        ،

        امیرشهبازی(گمنام)

        ،

        واقف تبریزی

        ،

        ايرج اميري

        ،

        حسین علی دلجویی

        ،

        فرناز فرید

        ،

        محبوبه زیدی (ماه پوپک)

        ،

        محمد دهقان

        ،

        امیر حسین مقدم

        ،

        فرزاد بهارا

        ،

        علی افشاری (فانوس)

        ،

        سید علیرضا خوانساری(بیدل)

        ،

        ستایش گلزاری (نفیسه)

        ،

        ناصر یادگارفرد

        ،

        مشکوة توکل

        ،

        حسن غفاري

        ،

        آرزو حاجی خانی

        ،

        یزدان پروین

        ،

        علیرضاوالیزاده

        ،

        شمیم علی ویسی

        ،

        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد
        مریم عادلی

        دستها خالی اند ازسخا و سلامممممم هیچ چیز پس نجو ای نکومرد تام

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4