سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 22 شهريور 1403
    9 ربيع الأول 1446
      Thursday 12 Sep 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۲۲ شهريور

        باغ ترانه

        شعری از

        منصور دادمند

        از دفتر دیوان مسعود نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ ۲ هفته پیش شماره ثبت ۱۳۱۹۶۴
          بازدید : ۳۵   |    نظرات : ۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر منصور دادمند

        در باغی از ترانه
        می جویم برای تو یک ترانه
        از عشقی از من  زیر این بارون
        که بلبل بهار آنرا  برای تو بخونه
        منتظرم قاصدک عشق من به تو برسونه 
        چشمای تو  چشمای من در آسمونم ببینه
        ....................................
        خیلی وقته تک و تنهام زیر این بارون
        در باغ ترانه پنهان شده اشکهام
        به یک شاپرک بریده بال میجویه  پرواز 
        نمیشه  فراموش از دلش  آرزوش به پرواز
        چرا نمی چینی 
        ای که هستی عشقم  در این باغ ترانه 
        گلی از من به تو یاد 
        از دستی به  تو به مهر به راه
        به قدمهای خسته ام
         زیرا این بارون که هستم گریان
        ....................................
        منم مترسکی که عاشقم به کلاغها
        چرا میکنند(کندن) بدنم به خشم 
        به صدای بلند میکنند قار
        میرقصند بر روی جنازه ام
        به مسرت و به من حسرت و آه
        امان از جهلی که میشینه روی قلب این و آن
        ان را حقیقت میبینند قلب های تهی مغز فراوان
        ظاهر نشسته به جای باطن آن 
        .........
        به این سرنوشت خواست خدا
        چه گویم از این دلی   که میخره درد این و اون و آه
        میده خنده اش به هرکسی خواست آن
        سهمش از عشق شد 
        رنج و غصه وآه
        میخوام بشکنم سنگ صبورت ای خدا 
        بکشم به رویم خاک
        با این چشمهایی غم  به غم بسته هر جای روی آن
        به بار باران به من به خشم و آه
        ویران کن این دلهای تهی مغز این و آن
        که خود میخوانند خدا
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        ۲ هفته پیش
        موفق باشید
        متن ادبی قابل توجهی بود
        موفق باشید .
        خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        ۲ هفته پیش
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و سرشار از احساس بودند
        اولی با ویرایش ترانه بسیار زیبایی میشود خندانک خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        ۲ هفته پیش
        سلام
        زیباوپرمعنی بود
        همواره پاینده باشی
        درودفراوان برشما
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        درود خیلی ایده قشنگی داره. اما زبان باید سازگار باشه. اگر محاوره ایه همه جا محاوره ای باشه و اگر رسمیه باید همه جا رسمی باشه. مثلا «آنرا» باید بشه «اون رو».
        ضمنا در جمله بندی و ایجاد موسیقی در شعر بیشتر دقت کنید.
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0