جمعه ۷ دی
|
دفاتر شعر افسانه احمدی ( پونه )
آخرین اشعار ناب افسانه احمدی ( پونه )
|
زندگی از نام تو جریان گرفت
قلب من از نور تو ایمان گرفت
ای که برایم نفسی بی هوا
درد مرا چاره و هستی دوا
نور زمین در ید خورشید تو
ماه ، پریواره ی ناهید تو
چرخش گردون همه درچشم تو
کوه فرو پاشد از آن خشم تو
شب نشود روز ، نیاید سحر
قاصدک از ، نغمه نیارد خبر
چهچهِ بلبل ، نرود تا فلک
باغ نگیرد ، بَر و باری یدک
رعد نغُرد ، ندهد آسمان ؛
قطره ای باران به زمین و زمان
تا نزنی ، مُهرِ خدایی خود؛
بر نفسی ساز و نواییِ خود؛
تا نشوی ، علت رشد درخت؛
تا ندهی هر بشری تاج و تخت؛
تا دم عیسی ندهی بر مسیح؛
یا به محمد ، سخنان فصیح؛
یک گره ای ، وا نشود از کسی
بر دل و داد همگان می رسی
هر چه در این عالمِ خاکی بُود
هر دل و چشم و سرِ پاکی بُود
قدرت و نیروی تو باشد وَ بس
لا ینتهاهی تویی و ، هیچ کس
شکر تو را گویم و تسیبح تو
راه تو را پویم و ، توضیح تو
دست مرا گیر و همه بندگان
نور بتابان ، به زمین و زمان
خنده بزن روی غم و غصه ها
شانه کن آشفتگیِ قصه ها
افسانه_احمدی_پونه
─┅─═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═─┅─
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
مناجاتی بسیار زیبا و شورانگیز بود