سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 7 دی 1403
  • سالروز تشكيل نهضت سوادآموزي به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
  • شهادت آيت الله حسين غفاري به دست مأموران ستم‌شاهي پهلوي، 1353 هـ ش
27 جمادى الثانية 1446
    Friday 27 Dec 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      جمعه ۷ دی

      شیدایی بی فرجام

      شعری از

      آروین محمدی

      از دفتر شعرناب نوع شعر موج نو

      ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۳ ۰۱:۰۱ شماره ثبت ۱۳۱۸۱۷
        بازدید : ۱۴۶۴۶   |    نظرات : ۴

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر آروین محمدی

      صدای ارسالی شاعر:
       
      دیشب...
      کنارهم خوابیده بودیم
       
      دستش را عاشقانه 
      روی سینه ام گذاشته بودُ
      پایش را روی پاهایم
       
      گهگاه... حواسم 
      بر خواب چیره میشد 
       
      آرام نوازشم می کردُ
      آهسته زیر لب...
      برایم قصه می گفت
       
      هر لحظه...
      الهی فدایت شوم 
      ورد زبانش بود
       
      نزدیکای سحر... 
      تاب نیاوردُ
      از خواب بیدارم کرد
       
      دوست داشت
      نگاهش کنم... 
      دستم را به سمت موهایش می برد... 
       
      با این که چشمانم
      به سختی باز می‌شد... 
      اما نگذاشتم... 
      بی ناز ونوازش بماند
       
      گفت باید برایم 
      شعری بگویی... 
      من بسیار آرزومندت بوده ام... 
       
      گفتم... 
      بسیار خسته ام عزیز من
      بعدها برایت می گویم... 
       
      به چشمانم خیره شد... 
      معصومیت چشمان نازش 
      تسلیمم کرد
       
      کاغذ و قلمم را برداشتمُ
      روبرویش نشستم... 
       
      تعجب کردم وقتی گفت:
      تا می‌توانی غمگین بنویس! 
      عشق ابدی من
       
      گفتم غمگین چرا؟ 
       
      بعد لحظه ای 
      که خوب هشیار شدم‌؛
      یادم آمد...
       
      او کسی بود 
      که سال ها پیش... 
      عاشق من بود
       
      من اما... 
      دیگری را دوست داشتمُ
      رهایش کردم... 
       
       
       
       
       
      [ اشتیاق چند سالهٔ سرگردانش... 
      کنار من خوابیده بود... ] 
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      فرامرز عبداله پور
      پنجشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۳ ۱۵:۵۵
      درود
      زیبا و دلنشین و پر معنا
      سروده اید
      ⚘🌺❤
      رقص قلمتان ابدی
      محمد باقر انصاری دزفولی
      پنجشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۳ ۱۹:۰۹
      قلمتان نویسا
      دلچسب و زیبا شعری بود
      هزاران درودتان باد
      خندانک خندانک خندانک
      محمد باقر انصاری دزفولی
      پنجشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۳ ۲۰:۳۳
      سلام بزرگوار
      قلمتان نویسا
      در پناه حق
      موفق وپیروز باشید
      خندانک خندانک خندانک
      قربانعلی فتحی  (تختی)
      جمعه ۱۹ مرداد ۱۴۰۳ ۱۸:۰۴
      درود برشما

      دل نوشته ای جالب

      خندانک خندانک خندانک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2