دوشنبه ۳ دی
آیینه شاهد بود شعری از خدیجه سعیدی
از دفتر سراب نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۳ ۲۰:۱۱ شماره ثبت ۱۳۱۷۹۰
بازدید : ۱۱۶ | نظرات : ۱۰
|
آخرین اشعار ناب خدیجه سعیدی
|
آیینه شاهد بود
بعد تو
دل به زمان دادم و تقصیر به تقدیر و فلک
آیینه شاهد بود
بعد تو
من غزلم را گفتم
غزل اما دل پرواز نداشت
شوق پرواز در او جان می داد
و نگاهی خسته
چشم به راهش می مُرد
آیینه شاهد بود
بعد تو
قصه ام دریا شد
دل دریا خون شد
و کویری بی جان
در دلم جان می داد
و نگاه باران
خسته بر من تابید
آیینه شاهد بود
بعد تو
دفترت را خواندم
یادگارش آوار
واژه هایش هر بار
بر سرم کوبیدند
حسرت تنهایی
در دلم شد بیدار..
|
|
نقدها و نظرات
|
ممنون از راهنماییتون جناب استکی بزرگوار | |
|
ممنون جناب انصاری بزرگوار | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
خوش آهنگ و زیباست
جسارتا تکرار "آیینه شاهد بود " حشو نیست؟
از زیبایی نیمایی نکاسته است؟