شنبه ۳ آذر
ونیز شعری از پژمان بدری
از دفتر سپیدانه نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۳۱ تير ۱۴۰۳ ۱۴:۱۶ شماره ثبت ۱۳۱۳۸۶
بازدید : ۹۰۳ | نظرات : ۱۱۴
|
آخرین اشعار ناب پژمان بدری
|
پله های خانه؛
چند دریچه از دل دیوار،
پا به فرار گذاشته اند
احساسِ خفقان دارم
رهایی لک لکِ غریبی ست،
بر سرِ دودکشِ کارخانه ای متروک
متروک تر از بالکنِ ژولیده
ژولیده تر از خاکِ گلدان
و گلدانِ گوشه گیر
به عاقبتِ گُلی فکر می کرد
که آرزو داشت
برای عشق طنازی کند
نه روی سنگ مزارِ زندگی
پرپر شود
حالا خستگی ام
سوار بر قطارِ مورچه ها
به تاریکیِ عمیق تری فرو می رود؛
هرجایی بود،بادِ هوس بازِ Hot
که کولرهای متحصن شورش کرده اند
و من از پیشانی عرقی سرد
((ریخته ریخته می ریختم
ریخته گر
به حالِ این جهانِ بی ریخت
قاه قاه گریه کن
زرافه بسکتبالیست شد
موش فیل زایید،
'زجرمهره'،انسان))
معلوم نیست
چه می نویسم؟؟؟
کاریکلماتور انگار
در سرم چَمَری راه انداخته است
"خنک آن دم که نشینیم در ایوان من و تو"
تویی که هر رود تَنِ خود را
در اندام ِمواجِ تو می شورد
گفتم تو
شبیه بی
نه مارِ بدونِ بیمه
پیچیدم به خودم
خودم
چگونه بی تو توصیف می شوم:
دوست داشتم کافه ای باشم
کنارِ آب راهه های ونیز امّا
من تختِ غسال خانه ای،
که فقط مرگ را ملاقات کرده ام!!
پ.ن:
چمَر یا چَمَری (chamar) آیینی ویژه سوگواری است که در میان مردم استانهای لرستان و کرمانشاه و ایلام با هدف بزرگداشت فرد فوت شده با ساز و دهل نغمه ای دلتنگ اجرا می شود.
خنک آن دم: شعر حضرت مولانا
ونیز
پژمان بدری
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام آق محمدرضا ما بضاعتمون در این حده وگرنه دوست داشتم با بوگاتی شیرون بیام اینجا تیک آف بزنم چپ کنم ولی شما با هرچی بیاین قدمت رو چشم ماست مخلصات | |
|
و گلدانِ گوشه گیر به عاقبتِ گُلی فکر می کرد که آرزو داشت برای عشق طنازی کند نه روی سنگ مزارِ زندگی پرپر شود | |
|
سلام بر شازده چاکرات ممنون که خواندی سلامت باشی و تندرست روز و روزگارتم از همیشه خیرتر | |
|
و گلدانِ گوشه گیر به عاقبتِ گُلی فکر می کرد که آرزو داشت برای عشق طنازی کند نه روی سنگ مزارِ زندگی پرپر شود | |
|
سلام جناب استکی مچکرات | |
|
و گلدانِ گوشه گیر به عاقبتِ گُلی فکر می کرد که آرزو داشت برای عشق طنازی کند نه روی سنگ مزارِ زندگی پرپر شود | |
|
سلام اقا علی گل و دوست داشتنی ممنون که مارو تحویلیدی و خیلی دوباره ممنون تر که این بداهه های شیرین و برای من مینویسی آدم به این همه ذوق غبطه میخوره من باید سه ماه یا چهارماه رو یه شعر کار کنم خیلی کوچیکتم | |
|
سلام بر مانای چند جهان این جهان و اون جهان ما جهان خوراکی هام داریم | |
|
و گلدانِ گوشه گیر به عاقبتِ گُلی فکر می کرد که آرزو داشت برای عشق طنازی کند نه روی سنگ مزارِ زندگی پرپر شود | |
|
سلام آق محدرضا خاک پاتیم کوچیک شما ممنون از تعریف و تمجیدت چاکرات | |
|
و گلدانِ گوشه گیر به عاقبتِ گُلی فکر می کرد که آرزو داشت برای عشق طنازی کند نه روی سنگ مزارِ زندگی پرپر شود | |
|
و گلدانِ گوشه گیر به عاقبتِ گُلی فکر می کرد که آرزو داشت برای عشق طنازی کند نه روی سنگ مزارِ زندگی پرپر شود | |
|
مخلصم آقا علی | |
|
و گلدانِ گوشه گیر به عاقبتِ گُلی فکر می کرد که آرزو داشت برای عشق طنازی کند نه روی سنگ مزارِ زندگی پرپر شود | |
|
سلام کوچیک شمام جناب مهدی پور | |
|
و گلدانِ گوشه گیر به عاقبتِ گُلی فکر می کرد که آرزو داشت برای عشق طنازی کند نه روی سنگ مزارِ زندگی پرپر شود | |
|
سلام محمدجان آره زبان فارسی بخاطر آوایی بودن و شباهت های ساختاری کلمات میتونه راه و برای هجارشکنی ها بخصوص تو شعر سپید و مشتقاتش باز کنه اما این اصل وقتی اتفاق میوفته که شاعر به چینش و امضای شعری خودش رسیده باشه و این کار و بی هدف صرفا برای یه بدعت اونو انجام نده چاکریم | |
|
و گلدانِ گوشه گیر به عاقبتِ گُلی فکر می کرد که آرزو داشت برای عشق طنازی کند نه روی سنگ مزارِ زندگی پرپر شود | |
|
سلام خانوم عادلی ما خودمونم تو وطن جا نداریم چه برسه به اشعارمون ممنون که خوندید | |
|
و گلدانِ گوشه گیر به عاقبتِ گُلی فکر می کرد که آرزو داشت برای عشق طنازی کند نه روی سنگ مزارِ زندگی پرپر شود | |
|
سلام جناب حاجی پوری زیبا وجود شماست مخلصم | |
|
و گلدانِ گوشه گیر به عاقبتِ گُلی فکر می کرد که آرزو داشت برای عشق طنازی کند نه روی سنگ مزارِ زندگی پرپر شود | |
|
سلام ساسان جان ممنونم عزیزم که خواندی | |
|
و گلدانِ گوشه گیر به عاقبتِ گُلی فکر می کرد که آرزو داشت برای عشق طنازی کند نه روی سنگ مزارِ زندگی پرپر شود | |
|
سلام ممنون بانو طلایی | |
|
و گلدانِ گوشه گیر به عاقبتِ گُلی فکر می کرد که آرزو داشت برای عشق طنازی کند نه روی سنگ مزارِ زندگی پرپر شود | |
|
سلام آقا شاهین کوچیک شمام لطف کردی | |
|
و گلدانِ گوشه گیر به عاقبتِ گُلی فکر می کرد که آرزو داشت برای عشق طنازی کند نه روی سنگ مزارِ زندگی پرپر شود | |
|
سلام داوود عزیز خوانند های نسل قدیم به شعر و ترانه خیلی اهمیت میدادن ولی متاسفانه امروزی ها نه منم حسین زمان خدا بیامرز و دوست داشتم ترانه سرا های اون زمان یغما گلرویی و روزبه بمانی و یه پا قدیمی تر سرفراز و جنتی عطایی بودند حالا شاعر این کار نمیدونم کیه | |
|
و گلدانِ گوشه گیر به عاقبتِ گُلی فکر می کرد که آرزو داشت برای عشق طنازی کند نه روی سنگ مزارِ زندگی پرپر شود | |
|
سلام جلیل عزیز ممنونم | |
|
و گلدانِ گوشه گیر به عاقبتِ گُلی فکر می کرد که آرزو داشت برای عشق طنازی کند نه روی سنگ مزارِ زندگی پرپر شود | |
|
سلام خانوم بهرامی ممنون کوچیک شمام که با گویش کوردی مارو سر ذوق آوردی | |
|
و گلدانِ گوشه گیر به عاقبتِ گُلی فکر می کرد که آرزو داشت برای عشق طنازی کند نه روی سنگ مزارِ زندگی پرپر شود | |
|
سلام شاهرخ خان نه از جنس هندیش بلکه از جنس خوب و اصیل ایرانیش همینکه یه بند از شعرم شاهرخ و به فکر برده این یعنی من توو کارم موفق بودم قصه ی این شعر مال روزیه که یکی از دوستای نزدیکم مادرشو از دست داد ورودی گلزار فوت شده دیدم دارن گل میفروشن و گل و اون فرد برد روی یکی از سنگ مزار ها گذاشت و گلبرگ های جدا شده ی زیادی روی آرامگاه ها بود مخلصم | |
|
و گلدانِ گوشه گیر به عاقبتِ گُلی فکر می کرد که آرزو داشت برای عشق طنازی کند نه روی سنگ مزارِ زندگی پرپر شود | |
|
و گلدانِ گوشه گیر به عاقبتِ گُلی فکر می کرد که آرزو داشت برای عشق طنازی کند نه روی سنگ مزارِ زندگی پرپر شود | |
|
سلام بانو رجایی ممنونم | |
|
و گلدانِ گوشه گیر به عاقبتِ گُلی فکر می کرد که آرزو داشت برای عشق طنازی کند نه روی سنگ مزارِ زندگی پرپر شود | |
|
و گلدانِ گوشه گیر به عاقبتِ گُلی فکر می کرد که آرزو داشت برای عشق طنازی کند نه روی سنگ مزارِ زندگی پرپر شود | |
|
سلام جواد جان مرسی عزیزم | |
|
و گلدانِ گوشه گیر به عاقبتِ گُلی فکر می کرد که آرزو داشت برای عشق طنازی کند نه روی سنگ مزارِ زندگی پرپر شود | |
|
سلام بانو رحمیه سپاس که خواندید | |
|
و گلدانِ گوشه گیر به عاقبتِ گُلی فکر می کرد که آرزو داشت برای عشق طنازی کند نه روی سنگ مزارِ زندگی پرپر شود | |
|
و گلدانِ گوشه گیر به عاقبتِ گُلی فکر می کرد که آرزو داشت برای عشق طنازی کند نه روی سنگ مزارِ زندگی پرپر شود | |
|
سلام بانو طالب زاده همیشه سایه ی عطوفت شما رو سر ما بوده ممنونم کوچیک شمام | |
|
سلام بانو افسانه بالاخره خرمن خوب اون خرمنیه که هرکسی به اندازه ی وثقش ازش برداشت کنه حالا نمیدونم وثق یا وسق یا وثغ یا وثغ حالا تو هم به همت خودت یکی از اینارو انتخاب کن ممنون که مهمان نوازی کردی | |
|
درود مجدد؛... اینطور که نمی شود؛ لااقل کتاب های را که می خوانید،لو بدهید؛ خدارو خوش نمیاد من دست خالی از این خرمن برم؛ ..... | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
.....
انتهای شعر و نیز پژمان بدری ات قشنگ بود
ولی باید مینوشتی ونیز پژمان بدری شوالیه تاریکی .
شعر خوبی بود من میرم با لیفتراک بیام .