يکشنبه ۴ آذر
ِغَنج شعری از حسین گودرزی تشنه
از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۰ تير ۱۴۰۳ ۱۰:۲۹ شماره ثبت ۱۳۱۱۵۸
بازدید : ۸۳ | نظرات : ۹
|
دفاتر شعر حسین گودرزی تشنه
آخرین اشعار ناب حسین گودرزی تشنه
|
صبحی که تو باشی خود شعر است
گل واژه به هر لحظه آن هست
صبحی که تو باشی
غزل می چکد از لحظه و آنش
بر پنجره حس و خیالم
هر صبح بیا و بنشین و نظر انداز
تا لا به اقل در دل هر صبح
در وهم و خیالم
قدری بهکنارت بنشینم
یا اینکه قدم دوش به دوش تو زنم من
در باغچه لطف و مروت
آنقدر به چشمان تو خیره بشوم تا
لبخند زنی تو
ابرو بکنی کج
با پلک خودت رقص بیای
با گونه خود غَنج نشانی به دل من
وانگه ، به ناگاه
با غُنچه لبهای خودت بوسه پَرانی
تا در دل من صد تَپش تازه نشانی
زلفان پریشان خودت را
با چرخش سر گاه مرتب بنمایی
دستان تو در پنجه من قفل بگردد
از بوی تن تو
عطر هوس و شهد و شُهود و شَهوانی
در خلسه این حالت رویایی دلچسب
جاری بشود در دل و جانم
خوشبختی و شور و شعف و عیش
آید به سراغم
معنا بشود لذت و سرمستی و آنگاه
آواز بخوانم
تعریف شود نوش
در سمت خمار نگهت مست شوم مست
از دل بسرایم زبرایت
مستانه بگویم
ای حضرت هورای بهشتی
دلنوشترین صبح
صبحی که تو باشی و غزل
صبح ترین است
#حسین گودرزی"تشنه
۱۳۹۵/۰۳/۰۴
|
|
نقدها و نظرات
|
درودهااا بانوی فرهیخته و عالی مقام بدرخشی چوننگین بر قلب هنر و ادبیات | |
|
درودهااااا سر فرود مهرتم عالی جناب بهترین حال دل نصیب دل مهربان شما | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.