پادشاهِ کائنات و عالمین
از ریاحی من نَسَب دارم حسین
خلعت و فرمان گرفتم از یزید
هم امیرم هم سپهدارِ رشید
آمدم از کوفه با خِیلِ سپاه
نه نمیترسم ز خون و اشک و آه
حُرّم و مامور و معذورم حسین
من دلیری سخت مغرورم حسین
تو به همراهم بیا در نزدِ شاه
تشنه لب هستند آقا این سپاه
با امیرالمومنین بیعت نما
کاروانی را حسین راحت نما
یا بتازم بی امان بر لشکرت
کشته گردد قاسم و هم اکبرت
کوفه عازم بر چه کاری یا حسین
راهِ برگشتی نداری یا حسین
بسته ای راهِ مرا ای حر چرا
این عَتاب از چیست در نزدم بیا
نامه ها از کوفه آمد در بَرَم
آمدم از روی احسان و کَرَم
حُرِ نام آور نظر کن بر حرم
بر سپاه و یاوران محترم
این حرم باشد ز آلِ مصطفی
از نَسَب باشم ز نسل مرتضی
من عزیز و نور چشم حیدرم
فاطمه باشد اَیا حر مادرم
من به راهِ دینِ جَدَم آمدم
بر سرِ آیینِ جدم آمدم
بگذر از خشم و غضب ای حر بیا
تو نجنگی بی سبب ای حر بیا
...
سلام بر جناب حر
...
مهدی بدری(دلسوز)
مدیحه سرای اهل بیت عصمت و طهارت
مثل همیشه آیینی بسیار زیبا و با شکوه بود
دستمریزاد