يکشنبه ۲ دی
شاید نسب من برسد... شعری از زیتا رضایی
از دفتر باغ نگار نوع شعر دوبیتی
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۲ ۰۸:۵۰ شماره ثبت ۱۳۰۹۵
بازدید : ۹۳۴ | نظرات : ۹۶
|
آخرین اشعار ناب زیتا رضایی
|
من نمی گویم
شاید نسب من برسد
به زنی فاحشه در شهر بخارا*
یعنی نمی دانم
من نمی گویم
تبارمن
شاید برسد
به پیامبری از وادی بین النهرین
یا لبنان
یعنی نمی دانم
و نمی دانم حتی
که نسب من
می رسد آیا
به زنی /یا مردی گمنام
در حاشیه رود گنگ
که حصیر می بافند
در ازدحام نی و
غوغای پرستوها
یعنی...
اصلا نمی دانم
اما...
در رویا دیده ام
برفها که آب می شوند
در فاصله دو کوه
در تقارنی عجیب
رودی جاری می شود
از آفتاب و مهتاب
و از گرمای بوسه ی
زنی اساطیری
بر لبهای افسونگر ماه
گیاهی سبز می شود
در حوالی عشق و اندوه
معجونی از
ستاره و سیب و شبنم
که شاید نسب من
برسد
به آن گیاه
شاید ...
یعنی نمی دانم...
"""""""""""""""
اشاره به شعر زنده یاد سهراب سپهری
/شاید نسب من برسد
/به زنی فاحشه در شهر بخارا
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.