سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 11 تير 1403
  • شهادت آيت الله صدوقي چهارمين شهيد محراب به دست منافقين، 1361 هـ ش
26 ذو الحجة 1445
    Monday 1 Jul 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۱۱ تير

      دکوپاژ

      شعری از

      بهمن بیدقی

      از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

      ارسال شده در تاریخ ۳ روز پیش شماره ثبت ۱۳۰۸۹۳
        بازدید : ۳۸   |    نظرات : ۲

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر بهمن بیدقی

      دکوپاژ
       
      پسری شاخه گلی را داد به دست دختری
      دختره اولِ کاری گفت : دسته گل ات پس کجاست ؟
      انگار از گداها هم بدبختری
      پسر آب شد و از او هیچی تمانْد
      بد است از آسمان عشقت ، بیفتد اختری
      درست این بود که با خویش بگوید :
      اگر اون یه اخترست ، بگذار بیفتد ،
      مثلِ اشکی روی خاک
      باید رفت بسوی رودخانه ای پاک
      پسرک اما ، دست بردار نبود
      گام گذاشت به راهِ از تجردش هم سخت تری
      احمقانه ، با کس و کارشان رفتند بسوی دفتری
      پسره در رؤیاهای ، قشنگش میگفت :
      این اراجیف که دختره به من گفت ،
      سناریویی برسکانس های دخترست ،
      باید با تصیح ، دکوپاژش کنم
      اما با اینکه سر و زندگی ظاهراً برپا شده بود ،
      عروس خانوم اغلب خوونه ی باباش بود
      در واقع او نسیه بود برای زندگی ، داماده رفت بسوی نقد تری
      رفت بسوی کفتربازی ، با جمع و جورکردن چند کفتری
      کفتراش جَلدِ او بودند و او هم کِیف میکرد
      با خود گفت زندگی را بد نیست  تروکاژش* کنم
      فلش بَک ها** همه اعصابش را بس خرد میکرد
      پس زمینه ها بود که زندگیشان را که تُرد بود ، بیشتر ترد میکرد
      اما اینجوری نمیشد ، باید تبدیل میشد او، به صفدری
      هرکاری کرد مرغ همسر، فقط یک پا داشت
      آنهم با چه رفتاری !
      خدا هیچوقت ، نصیب گرگ بیابان نکند
      یعنی اوهمان بود که شنیده بود ، دختر نگو طلا بگو ؟
      نگاتیو و پوزیتیو ریخت به هم
      الم شنگه ای راه افتاد که نگو
      حینِ مونتاژِ این فیلمِ ترسناک بود ،
      که داماد تاب نیاورد و با ایست قلبی ای ،
      خودش تبدیل شد دگر به کفتری
      *تروکاژ= حُقه های سینمایی
      **فلش بَک = بازگشت به گذشته    
       
      بهمن بیدقی 1403/4/1
      ۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      محمد باقر انصاری دزفولی
      دیروز
      با سلام و عرض ادب
      استادوادیب.گرامی
      بسیار عالی خواندم
      هزاران درود برشما
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      با سلام و عرض احترام استاد ارجمند
      بزرگوارید
      با تشکر بی پایان از لطف بیکران شما
      شاد باشید
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0