سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 9 دی 1403
    29 جمادى الثانية 1446
      Sunday 29 Dec 2024

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۹ دی

        رویای بی پروا

        شعری از

        محمدکریمی (پویا)

        از دفتر گیتار باد نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۳ ۲۰:۵۱ شماره ثبت ۱۳۰۵۷۶
          بازدید : ۲۵۰۹   |    نظرات : ۶۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمدکریمی (پویا)

        از دیوار کدامین صبح،پَر کشیدی
        که چنین بَرِ اجاقِ غروب ام نشاندی؟
        آی رویای بی پروا!
        چه  حلوا در چنگم بودی وُ
        خستگیِ کوهها را بر شانه ام نهادی
        بی قرارم از به دنیا آمدنِ پرندگانِ در قفس
        از تولدِ آهی در تنگنای نفَس
        از کوچِ شبانه ی ابرها بر مرکبِ سکوت
        از رقصِ نسیمی، به زین گندمزار
        از حضور گاه به گاهِ قطره های تشنه ی گونه های خاک
        گریخته از چترِ کبود ِ آسمان
        از هوای آغوشِ روخانه ای که روح اش رفته است..
        آی...! رویای بی پروا
        سایه ام هنوز تکیه گاهِ درختی است،
        که چَشمی از تن اش برگ ریزان بود
         
         
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        سید هادی محمدی
        پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ ۱۷:۴۷
        یا لطیف ارحم عبدک الضعیف

        سپاس خدای را که فرصتی دوباره داد تا در دانشگاه شعر ناب نقدی بنویسم

        شعری پیش رو داریم از جناب آقای محمد کریمی (پویا) که ان شاء الله چند سطری در خصوص آن خواهم نوشت.


        🔷🔶 قبل از هر سخنی اشاره می‌کنم به ترکیب های زیبای ساخته شده توسط شاعر
        که نشان از پویایی ذهن ایشان دارد

        دیوار صبح، اجاق غروب، مرکب سکوت
        زین گندمزار، گونه ی خاک (ایهام)


        🔷🔶 عناصر رتوریک (بلاغی) و زیبا شناسی شعر

        رتوریک در شعر که سرچشمه از یونان باستان دارد به معنای مداخله ی کارکرد های زبانی و فرمی تاثیر برانگیز میباشد. هرچه بار تاثیر گذاری شعر در سایه ی این عناصر سنگین باشد نوشته ی ما بیشتر به سمت شعر بودن میل می‌کند.
        کاری که پویای عزیز با ترکیبات خودش تصویر هایی زیبا خلق کرده که علیرغم آشنا بودن درد آن برای مخاطب، جذبه ی فوق العاده ای دارد.
        عناصر آوایی و شیوه ی مهندسی کلمات می‌تواند نقش مهمی در این تاثیر گذاری داشته باشد.
        در اشعار غیر موزون که سطر بندی در آن اهمیت فوق العاده ای دارد این قواعد محلل امر بوده و منجی نوشته ها

        کلاسمارک شعر از رتوریک کنش های زبانی ایجاد می‌کند که نتیجه ی آن القای زیبایی به مخاطب است

        نقد رتوریک هم بر خلاف نقد سنتی که بر قواعد و بحور و قوافی و عروض تکیه دارد
        به مواردی بالاتر تکیه می‌کند از جمله واج آرایی، بار آوایی برخی تک واژها، نوع پیوند های کووالانسی کلمات و حسن همجواری آنها


        👈 از دیوار کدامین صبح،پَر کشیدی
        که چنین بَرِ اجاقِ غروب ام نشاندی؟

        همین دوسطر در دل خود با صنایعی مانند مراعات النظیر توانسته رسالت خود را به درستی انجام دهد و هماهنگی بین مفهوم و زبان شعر باعث خلق این زیبایی ها شده است.


        ساختار شکنی های موجود دراین شعر مانند
        سطر سایه و رخت به نحو احسن اجرا شده فقط نکته ای که توجه مرا جلب کرد اینکه

        در این سطر

        👈 از هوای آغوشِ روخانه ای که رودش رفته است

        ضعف تالیف مستولی است چرا که
        رودخانه rudxāne به لحاظ لغوی یعنی خانه ی رود ،بستر رود و آوردن کلمه ی (رودش) شاعرانه نیست و شاعر می‌توانست به جای آن از کلماتی استفاده کند که به سطر عمق بیشتری بدهد


        برای پویای عزیز آرزوی موفقیت دارم و تبریک می‌گویم بابت خلق این اثر زیبا


        یا حسین بن علی
        سید هادی محمدی

        خندانک خندانک خندانک
        علی نظری سرمازه
        علی نظری سرمازه
        پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ ۱۸:۰۵
        درود استاد محمدی نازنین
        آموزنده و زیبا
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ ۲۰:۱۱
        خندانک
        درود برشما استادمحمدی عزیز خندانک
        خداقوت بزرگوار خندانک
        استفاده کردم مثل همیشه ازمطالب ارزشمندتان خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        آوا     صیاد
        آوا صیاد
        پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ ۲۲:۱۳
        درود استاد محمدی بهره بردیم
        ارسال پاسخ
        محمدکریمی (پویا)
        محمدکریمی (پویا)
        پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ ۲۳:۴۸
        سلام و درود سید هادی جان برادر خوبم

        پنجره سبزت به روی نوشته ام خیلی خوشحالم کرد و برایم افتخار بزرگی است این شعر را قابل نقد و پنجره سبز دانستید نقد شما برایم بسیار آموزنده و مفید بود و نکته ای هم که تذکر دادید در وقتی مناسب حتما ویرایش خواهم کرد
        سپاسگزارم برادر خوبم🌺🌷🌺🌷🌺🌷 خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدکریمی (پویا)
        محمدکریمی (پویا)
        پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ ۲۳:۵۴
        🌷🌺🌷🌺🌷
        محمدکریمی (پویا)
        محمدکریمی (پویا)
        پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ ۲۳:۵۴
        🌷🌺🌷🌷🌺
        محمدکریمی (پویا)
        محمدکریمی (پویا)
        پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ ۲۳:۵۴
        🌷🌺🌷🌷🌺
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ ۰۰:۰۲
        درود استاد خداقوت
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ ۰۱:۰۷
        ضمن تشکر از هادی عزیزم
        پیشنهاد بنده برای همان خط جابجایی تنها یک هجاست، که هارمونی کار هم دست نخورده باقی بماند :

        هوای آغوش رودی که روحش رفته بود
        ارسال پاسخ
        جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ ۰۱:۵۴
        درود بر شما استاد گرامی
        چقدر خوب است که انقدر متعهد و آگاهانه در امر آموزش اهتمام می ورزید
        می آموزیم به لطف مناعت طبعتان
        سلامت باشید و پرفروغ
        🍀🍀🍀
        ارسال پاسخ
        افسانه پنام (مولد)
        افسانه پنام (مولد)
        جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ ۰۵:۲۹
        سلام و درود استاد محمدی گرانقدر
        نقدپربارتان را بر شعر زیبایی چناب کریمی بزرگوار خواندم
        و باز در کلاس درستان آموختم
        خوشحالم که از نقد های شما بهره مند شدم
        امید که از علم شما بزرگان بیشتر و بیشتر بهره مند شوم خندانک
        سلامت و تندرست باشید خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ ۱۵:۰۹
        و یک شاعر خوب سپید سرای دیگر .

        که چنین بَرِ اجاقِ غروب ام نشاندی
        در گام های اولین سروده با این جمله رو برو میشویم
        ....
        که چنین بر رویِ اجاقِ غروبِ ام نشاندی
        اشاره به این موضوع که سپید به نوعی خلاصه نویسی است .
        مطلب و یاموردی که جدیدا برعکس آن را می‌بینیم با غرور تمام ...
        شاعر این شعر از خانواده شاعران است
        و شعر آشنا .
        در قسمتی از شعر، کوه نماد مشکلات قرار گرفته و شانه ها نماد همیشه استقامت .
        استقامت یکی از فاکتور های آمادگی جسمانی ست .
        ولی آیا در برابر کوهی از مشکلات آمادگی دارد .؟
        موضوعی که همیشه دست خوش فراز و نشیب شعر شاعران بوده و هست .
        زیبا و پر بار .
        برقرار باشید

        خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ ۲۰:۴۲
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدکریمی (پویا)
        محمدکریمی (پویا)
        پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ ۲۳:۵۱
        سلام و درود داداش گلم آقا محمد رضا خوشرو

        برادرم شرمنده فرمودید و وقت ارزشمندتان رو برای نوشته ام اختصاص دادید و لطفی که به شعرم داشتید برایم ارزشمند است خیلی ممنونم که این کوچک رو از خانواده شعرا دانستید امیدوارم با خط خطی هایم موجب انبساط خاطر عزیزان مخاطبم باشم
        سپاس فراوان برادر گلم🌷🌷🌺🌷🌺🌷 خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ ۲۰:۱۳
        خندانک
        بی قرارم از به دنیا آمدنِ پرندگانِ در قفس
        از تولدِ آهی در تنگنای نفَس
        از کوچِ شبانه ی ابرها در مرکبِ سکوت
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درودبرشما جناب کریمی
        بسیارزیبابود
        مزین به نقد خوب دکترمحمدی بزرگوار خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ ۲۰:۴۵
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدکریمی (پویا)
        محمدکریمی (پویا)
        پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ ۲۳:۵۳
        درود فراوان خواهر بزرگوارم

        از حضور ارزشمندتان بسیار سپاسگزارم و شرمنده فرمودید با گل افشانی کامنتهای دوستان
        درپناه حق خواهر مهربان🌷🌺🌷🌺🌷🌺🌷
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ ۲۰:۴۳
        خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ ۰۰:۳۷
        پر احساس و زیباست خندانک
        محمدکریمی (پویا)
        محمدکریمی (پویا)
        جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ ۰۱:۵۰
        درود و عرض ادب استاد چشمه عزیز
        زیبا نگرید🌷🌺🌷🌺🌷
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ ۰۵:۵۶
        بسیار متفاوت و جاندارتر از آثار دیگرتون بود خندانک خندانک
        و همچنین دلنشین و بااحساس خندانک خندانک
        درود بر جناب کریمی بزرگوار خندانک
        ایام طلایی خندانک
        محمدکریمی (پویا)
        محمدکریمی (پویا)
        جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ ۱۳:۳۷
        درود شاهزاده عزیز سایت
        حضورتان همیشه پیام آور نشاط و شادی است دوست داشتم به همراه دوستان عزیز نقدی بر این نوشته داشته باشید و به قول دوست خوبم جناب آزادبخت ضعفهای آن را بیان کنید باعث افتخار است🌷🌺🌷🌺🌷
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ ۰۱:۳۳
        سلام
        ..

        به این خطوط نگاه کنید :

        کجای قصه بود
        که دستهای ما جدا شد ؟
        من به هند حرمان افتادم و
        تو به ریاض رنج !!

        حالا به اینجا دقت کنید :

        به اشکهای من نگاه کن :
        چه غمگنانه از درون چشم خسته ام
        به شوق دیدنت
        برای بوسه بر دست های پر ز باورت
        به روشنای نور می رود
        ་་
        با کمی دقت و ریزبینی می‌فهمید که در بند اول وجود ترکیبهای تشبیهی و لهجه ی حزین شاعرانه و عنصر تشخیص، باعث شکل گیری شعر شده است. و در بند بعدی هیچ نوع صنعت شاعرانه ای نمی بینیم. و ذهن برای کشف و التذاذ ناشی از آن هیچ معمایی پیش رو ندارد . به همین جهت به بند اول شعر می گوییم و به بند دوم متن ادبی ( کما اینکه در بند دوم حتا جمله بند هم اشتباه نحوی دارد )

        در مورد آثار کلاسیک هم اینگونه است . منتها یک اثر ادبی کلاسیک از شعر به متن نمی افتد . بلکه به نظم می رسد.

        نمونه ی شعر کلاسیک:

        ای مِهر تو در دلها
        وی مُهر تو بر لبها
        وی شور تو در سرها
        وی سِرّ تو در جانها

        اما این شعر نیست ، بلکه انظر است :
        یکی از بزرگان اهل تمیز
        حکایت کند ز ابن عبدالعزیز


        در اولی جناس ناقص حرکتی بین مِهر و مُهر و همین طور سِرّ و سَر و تصاویری که بدست می دهد ، ما را به شعر بودن آن مومن می کند . اما در دومی فقط یک روایت ساده است و هیچ صورت تخیلی در آن نیست.

        در واقع می خواهم این را عارض شوم که صرفا نیت شعر گفتن و ادیبانه قلم زدن باعث اتفاق شعر نمی شود . اگر صور خیال نباشند و اگر لذت کشف دست ندهد، شعر سپید سر از متن در می اورد و شعر کلاسیک سر
        از نظم. شعر گفتن در واقع مثل راه رفتن بر لبه ی شمشیر است .

        شعر ممکنست به خاطر عدول از صور خیال به نظم یا متن منجر شود. برای روشن تر شدن مطلب، باز هم مثال می زنم :

        پدرم نقاشی می کرد
        تار هم می ساخت تار هم می زد خط خوبی هم داشت.

        حالا اینجا :

        گاه تنهایی
        صورتش را به پس پنجره می چسبانید
        شوق می آمد
        دست در گردن حس می انداخت
        فکر، بازی میکرد

        هر دو قطعه از شعر " صدای پای آب " مرحوم سپهری انتخاب شدند. در اولی فقط حرفهای عادی ست در مورد پدرش و حتا متن ادبی هم نیست بلکه یک متن ساده است. اما در دومی تشخیصهای مکرر که به ناف تنهایی و شوق و حس و فکر چسبانده ، ذهن را دچار شعف و هیجان می کند و خواننده از کشف تصاویر دچار التذاذ ادبی می شود. پس بار دیگر بگویم اگر در سرایش سپید بخواهیم عادى حرف بزنیم و صورتهای خیال انگیز را فراموش کنیم، در واقع از شعر فاصله گرفته و به
        متن رسیده ایم.

        حالا دو نمونه از مولوی :

        دیده ی عقل مست تو
        چرخه ی چرخ پست تو
        گوش طرب به دست تو
        بی تو به سر نمی شود

        در اینجا صنایع ادبی از جمله ساخت سه ترکیب تشبیهی و سه تشخیص همزمان شعریت اثر را در ذهن مخاطب به اثبات می رساند

        حالا اینجا :
        لقمه اندازه خور ای مرد حريص

        گرچه باشد لقمه حلوا و خبيص

        وزن درست است ، قافیه هم سر جایش است . اما آیا این شعر است؟ یا مولوی فقط خواستی نصیحتی منظوم کند ؟؟

        و اما چند نکته ی مهم :

        ۱- درست است که شعر با نظم و دلنوشته متفاوت است. اما این به مفهوم برتری یکی بر دیگری نیست. بسیاری از آثار فاخر ما منظوم هستند . مثل شاهنامه و منطق الطیر و بوستان رگه های شعری اندکی دارند. چون هدف آن بوده که داستان یا مطلبی را به نظم آورند. و اگر در بسیاری از شعرهای این سه کتاب گران بها شعریت ابیات پایین است، به معنی نازل بودن ارزش آنها نیست.

        ۲- برای اینکه فرق شعر و نظم را بفهمیم، باید اول از صور خیال و منطق شاعرانه سر در بیاوریم. ( بنده نیز مشغول آموختن هم چیزهام ) . نظم و نثر داستانشان از شعر جداست . هرچند خود شعر نیز یا منظوم است و یا منثور
        ..


        اما همه ی این مقدمات را نوشتم _ به عنوان آخرین پنجره ی سبز مانا تا پاییز که دوباره به شرط عمر برگردم _ تا دوستان نگاهی به سروده ی شاعر این صفحه بیندازند و مواردی را که باعث تقویت شعریت آن شده ، کشف نمایند . چنانچه عزیزان مایل باشند با هم مرور می کنیم :

        دیوار صبح
        اجاقِ غروب
        آی رویای بی پروا! ( واج آرایی با الف و تشخیص )
        خستگیِ کوهها
        به دنیا آمدنِ پرندگانِ در قفس
        از تولدِ آهی در تنگنای نفَس
        کوچِ شبانه ی ابرها
        مرکبِ سکوت
        رقصِ نسیم
        زین گندمزار
        قطره های تشنه( این پارادوکس را خیلی دوست داشتم )
        گونه های خاک
        چترِ کبود ِ آسمان
        آغوشِ رودخانه



        و البته هرکدام از این موارد خود دارای اسم و رسمی هستند که ذکر آنها و موارد کاربرد آنها خود بحثی مستقل است .

        و من نیز ضمن تشکر از ریزبینی هادی عزیز ، و پیشنهاد " روح " به جای " رود " ( رودش رفته بود ) یک توصیه ی دیگر هم داشتم : اگر " مرکب " همان وسیله ی سوار شدن باشد ، پس " در مرکب " معنا نمی دهد و " بر مرکب " نوشته شود بهتر است . و اگر معنای دیگری دارد که پس کم دقتی بنده را باید عفو بفرمایید .



        و راستی شعری به نام " گنجشک " منتشر کردم . ممنون خواهم شد اگر دوستان گل نگذارند . چون خودشان گل هستند و نیازی به این کار نیست . طرفدار گل وجود خودشان هستم تا گلهای مجازی که فقط صفحات را شلوغ می کنند

        و همینجا نیز با پنجره ی سبز و خاکستری _ تا پاییز _ خداحافظی می کنم.


        خاک پای همه ی عزیزان
        مانا
        محمدکریمی (پویا)
        محمدکریمی (پویا)
        جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ ۰۲:۰۳
        درود فراوان بر مانای بزرگ و نجیب
        از پنجره سبزت بسیار ممنونم و به حق پر بار و راهگشاست خوشحالم از نکاتی که بیان فرمودید با شما هم عقده ام البته اشتباهات تایپی هم دارم که انشالله بعد ا برطرف خواهم کرد یکی در عنوان شعر"رویای بی پروا" در مورد سطری که هادی عزیز نیز اشکال گرفته بود کاملا با شما دوتا عزیز موافقم ،و ویرایشی که نمودید کاملا به جا و مناسب است در مورد حرف "در"که حرف "بر" درست است که به درستی تذکر دادید
        اما نکته بعدی ،وجود شما عزیزان است امیدوارم حضورتان دائمی باشد تا از دانش شما بزرگواران سایت بیشتر استفاده کنیم مانای عزیز تا پاییز ...وقت تنگ است و حضورتان ارزشمند امیدوارم باشید و بسرایید
        بازهم ممنونم رفیق🌷🌺🌷🌺🌷🌺
        ارسال پاسخ
        افسانه پنام (مولد)
        افسانه پنام (مولد)
        جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ ۰۵:۲۷
        سلام و درود استاد مانای بزرگوار
        نقد پرپار شما خواندم و از شما آموختم
        ممنونم از زحمتی که کشیدید
        امیدوارم که در کنار ما مانا باشید و از علمتان که بر روی دوش تان سنگینی می کند قدری بیشتر به ما بدهید و زکات علمتان را بیشتر و بیشتر بپردازید خندانک ...
        ان شاءالله که هستید خندانک
        سلامت و تندرست باشید خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ ۰۶:۳۰
        خیلی خوب و عالی توضیح داده بودید استاد عزیز خندانک خندانک
        فقط کاش خداحافظی پنجره‌های سبز نبود خندانک خندانک
        ولی همین که هستید خوبععع خندانک
        درودتان و ان‌شاءالله همیشه سلامت و ثروتمند باشید خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ ۰۷:۰۲
        درود خداقوت استاد مانا
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ ۰۷:۵۸
        درود جناب استاد مانا اگر خواستی برو تا زمستان اصلا تا بهاردیگر
        اماکاش در پنجره هایتان دلایل روانشناختی واصول آن را در سرایش شعر بیان نمایید پندار پنجره هایت کمی عوض شده کم بیا اما غوغا برانگیز بیا
        بنده عاشق هیجان وغوغایم
        بنده از پنجره هایی که جدال وتنش وجنجال دارند خوشم می آید
        کاش نقاط ضعف این شعر رامی گفتید
        نه استاد هادی نه شما هیچ چیز از ضعف این اثر نگفتید بیشتر تعریف وتمجید بود تایک نقد
        کاش می توانستم بگویم آموختم از نقدتان
        در حالی که هیچ وقت چنین نبود ونخواهد بود
        نمی توانم به دروغ اظهار کنم مثل بعضی ها بگویم آموختم در حالی که چیزی به آموخته هایم از این دونقد افزون نشد
        کوچک ،کوچک شده شما کوچکی از کوچکان آزادبخت
        یابقول آقا پژمان گوجرتیم
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ ۱۰:۵۱
        از لطف دوستان متشکرم
        همین قدر که اینجا فعالم، در جاهای دیگر نیز فعالیت دارم . که این به زندگیم لطمه می زنه، تابستان هم برای من فصل کار سخت است که از فردا شروع میشه. و خوب لازمه تعدیل بشم
        و در مورد بحث محمدرضای عزیز هم بگم که بنده از نظر خودم حدود شعر را در نظم و نثر نوشتم و کلا با نقد کوبنده و دندان شکن هم زیاد میانه ندارم . چون شاعران لطیف و شکننده هستند . نقاط قوت را میگم که نقاط ضعف هم دقیقا بی آنکه اشاره کنم ، مشخص میشن
        و البته پیشنهادی هم اگر داشته باشم خواهم گفت . از طرفی پذیرش ایراد در میان ما هنوز فرهنگش جا نیفتاده . خود شما آیا واکنش تان به نقد آقای سیدهادی محمدی ، چه بود؟؟
        علی نظری سرمازه
        علی نظری سرمازه
        جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۲۲
        درود بر مانای ماندگار
        نقدی زیبا بر شعری زیبا
        خندانک خندانک
        خندانک
        بنا کردم از نظم کاخی بلند
        که از باد و باران نیابد گزند
        چقدر این بیت نظم پر از شعر است
        کاخ، خانه هایی یا بیت‌هایی بنا شده با نظم که هیچ حادثه ای توان آسیب به آن را ندارد برعکس پلاسکو و...
        در شعر تخیل یکی از نقاط قوت شعر اس
        احساس هست معنی هست و زبان هم هست
        و با این چهار مولفه شعر به زیبایی خاص می رسد خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ ۱۴:۱۷
        درود جناب استاد مانا
        نقد استاد محمدی هم به دلم نبود مثل همیشه کوبنده نبود
        نقد باید کوبندهوسازندده باشدنقد استادمحمدی به عنوانکارشناسوداور نقد نقدی ضعیف بود
        با احترام کوچک شما آزادبخت
        ارسال پاسخ
        شهرام بذلی
        پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ ۱۴:۳۹
        درود و احترام

        عرض ادب


        اثر زیباییست

        موفق باشید
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ ۲۰:۴۲
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدکریمی (پویا)
        محمدکریمی (پویا)
        جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ ۰۲:۰۴
        درود جناب بذلی
        زیبا نگرید بزرگوار
        سپاس از حضورتان🌺🌷🌺🌷🌺
        ارسال پاسخ
        علی نظری سرمازه
        پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ ۱۵:۱۶
        آی...! رویای بی پروا
        سایه ام هنوز تکیه گاهِ درختی است،
        که چَشمی از تن اش برگ ریزان بود
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        درود بیکران بر جناب کریمی
        بسیار زیباست خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ ۲۰:۴۲
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدکریمی (پویا)
        محمدکریمی (پویا)
        جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ ۰۲:۰۵
        درود و عرض ادب استاد نظری عزیز
        زیبا نگرید عزیز بزرگوار
        سپاس از حضور گرمتان🌺🌷🌺🌷🌺🌷
        ارسال پاسخ
        مریم عادلی
        پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ ۱۹:۳۸
        درود برشما
        نوشته ای زیبا بود خندانک خندانک خندانک
        باتشکر از پنجره ی آقای محمدی گرامی خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ ۲۰:۴۲
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدکریمی (پویا)
        محمدکریمی (پویا)
        جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ ۰۲:۰۶
        درود و عرض ادب بانو عادلی گرامی
        زیبا نگرید
        سپاس از حضور گرمتان🌷🌺🌷🌺🌷🌺
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ ۱۹:۵۱
        درود و عرض ادب و احترام
        چون همیشه با احساس و دلنشین بود
        بمانید به مهر و بسرائید
        🌸🌸🌸🌸🌸
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ ۲۰:۴۲
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدکریمی (پویا)
        محمدکریمی (پویا)
        جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ ۰۲:۰۶
        درود بانو کاسیانی عزیز
        زیبا نگرید
        سپاس از حضور گرمتان🌺🌷🌺🌷🌺🌷
        ارسال پاسخ
        بهــاره طـــلایـی زیدی
        پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ ۲۰:۴۱
        درود و عرض ادب ادیب ارجمند🌷🌷
        سروده ی بسیار زیبایی ست که با نقد ارزشمند استاد محمدی بزرگوار خواندنی تر شده

        ، دستمریزاد👏👏👏

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ ۲۰:۴۵
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدکریمی (پویا)
        محمدکریمی (پویا)
        جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ ۰۲:۰۷
        درود بانو گرامی
        زیبا نگرید بزرگوار
        سپاس از حضور گرمتان🌷🌺🌷🌺🌷🌺
        ارسال پاسخ
        ساسان نجفی(سراب)
        پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ ۲۱:۵۹
        درود بر جناب کریمی عزیز..
        چه سروده زیبا و دلنشینی..
        خندانک خندانک
        خندانک
        محمدکریمی (پویا)
        محمدکریمی (پویا)
        جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ ۰۲:۰۸
        درود بر شما جناب نجفی عزیز
        شاعر جوان
        زیبا نگرید بزرگوار
        سپاس از حضور گرمتان🌺🌷🌺🌷🌺
        ارسال پاسخ
        آوا     صیاد
        پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ ۲۲:۱۴
        درود شعری زیبا از قلمتان خواندیم
        محمدکریمی (پویا)
        محمدکریمی (پویا)
        جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ ۰۲:۰۹
        درود و عرض ادب بانو
        زیبا نگرید
        سپاس از حضور گرمتان🌺🌷🌺🌷🌺🌷
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ ۰۰:۰۳
        درود زیبا بود
        محمدکریمی (پویا)
        محمدکریمی (پویا)
        جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ ۰۲:۰۹
        درود جناب آزادبخت دوست خوبم
        زیبا نگرید بزرگوار
        حضورتان برایم ارزشمند است🌷🌺🌷🌺🌷🌺
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ ۰۱:۰۹
        سلام
        و به پیوست نقد خوب دوست عزیزمان هم مطلب کوچکی را نوشتم ، امید که به کار آید
        محمدکریمی (پویا)
        محمدکریمی (پویا)
        جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ ۰۲:۱۱
        سلام مجدد مانای عزیز
        نقد خوبتان رو خواندم بسیار ارزشمند بود امیدوارم اینگونه نقدها ادامه داشته باشد بسیار راهگشا و مفیدند نکاتی رو که اشاره فرمودید به گوش جان خریدم🌺🌷🌺🌷🌺🌷
        ارسال پاسخ
        آذر دخت
        جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ ۰۱:۵۵
        سلام و عرض ادب
        درود بر شما
        زیبا بود
        موفق باشید و سعادتمند
        🌸🌱🌱🌱🌱🌸
        محمدکریمی (پویا)
        محمدکریمی (پویا)
        جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ ۱۳:۳۳
        درود بانو شرقی
        سپاس فراوان زیبا نگرید
        در پناه حق🌷🌺🌷🌺🌷
        ارسال پاسخ
        راضیه خضری
        جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ ۰۹:۰۷
        سلام و درودها جناب کریمی گرامی خندانک
        شعر زیبایست ، پر معنا و تصویر خندانک خندانک خندانک
        از نکاتی که استادان هم فرمودند بهره بردیم خندانک
        موفق و نویسا باشید خندانک
        محمدکریمی (پویا)
        محمدکریمی (پویا)
        جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ ۱۳:۳۴
        درود بانو خضری گرامی
        بسیار ممنونم
        حضور گرمتان را ارج می نهم بزرگوار🌷🌺🌷🌺🌷
        ارسال پاسخ
        افسانه پنام (مولد)
        جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ ۲۲:۵۴
        سلام و درود جناب کریمی بزرگوار
        سپید زیبایی شما را خواندم
        دست مریزاد خندانک
        مزین به نقد دو استاد دانا و بزرگوار
        که برای شعر به این زیبایی جز این هم نباید باشد
        سلامت و تندرست باشید خندانک
        محمدکریمی (پویا)
        محمدکریمی (پویا)
        شنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۳ ۰۱:۳۲
        درود بانو پنام گرامی
        زیبا خواندید بزرگوار
        از دوستان منتقد و از سایر دوستانی که با حضورشان دلگرمم کردند سپاسگزارم🌷🌺🌷🌺🌷
        ارسال پاسخ
        منوچهربابایی
        يکشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۷:۲۰
        درود دوست و استاد عزیز و بزرگوارم
        نقد و توصیف هارا دوستان و اساتیدم تمام و کمال فرمودند
        به نوبه ی خودم عرض میکنم
        کشف های ناب و بکری در این سروده ی زیبا خواندم
        لذت لخش بود و آموزنده

        از دو استاد عالیقدرم بابت نقد این اثر فوقالعاده تشکر میکنم و دستشان رو از دور می بوسم
        دستمریزاد گرامی،سلامت و نویسا باشید🌹 🌹 🌹
        محمدکریمی (پویا)
        محمدکریمی (پویا)
        يکشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳ ۲۳:۰۹
        سلام و درود داداش گلم
        خیلی ممنون این لطف و بزرگواری شماست به این حقیر و نوشته هایم
        بهترینها رو برای داداش جوان و خوش قلبم آرزو میکنم🌺🌷🌺🌷🌺🌷
        ارسال پاسخ
        امید کیانی (امید)
        دوشنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۳ ۱۹:۰۶
        از دیوار کدامین صبح،پَر کشیدی
        که چنین بَرِ اجاقِ غروب ام نشاندی؟


        خندانک خندانک

        درودها خندانک
        محمدکریمی (پویا)
        محمدکریمی (پویا)
        سه شنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۳ ۱۴:۰۶
        درود شاعر گرامی

        سپاس از حضور گرمتان🌺🌷🌺🌷
        ارسال پاسخ
        محمد فاضلی نژاد
        شنبه ۲ تير ۱۴۰۳ ۰۲:۴۵
        سلام و درود به شما جناب کریمی عزیز
        قلم زیبای شما دلنشین و دلچسب بود
        دستمریزاد
        برقرار باشید خندانک خندانک خندانک
        محمدکریمی (پویا)
        يکشنبه ۳ تير ۱۴۰۳ ۱۳:۲۴
        درود جناب فاضلی عزیز
        حضور گرمتان دلچسب است
        سپاس فراوان🌷🌺🌷🌺🌷🌺
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2