سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        کلیک

        شعری از

        پژمان بدری

        از دفتر سپیدانه نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۶ خرداد ۱۴۰۳ ۱۶:۵۲ شماره ثبت ۱۳۰۲۰۰
          بازدید : ۱۱۷۶   |    نظرات : ۱۳۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر پژمان بدری

        با دو قلوی همسان خود
        بر شانه ی آسمان نشسته؛
        خورشید،
        و من در تکراری لزج
        از زهدانِ پتو
        دوباره متولد می شوم
        مثل هر روز
        تلفن همراهِ بی همراه
        مرا از شارژ می کِشد
        جز آشوب
        دایرکتی sendنکرده،هیچ کس
        هواپیمای حالت پرواز هم
        به منطقه ی جنگی اعزام شده
        تا درونِ کابوس های پدرم
        استخوانِ چند پلاکِ مفقود را
        تفحص کند
        (چه غربتِ غریبانه ای)
        بلند می شوم
        تنهایی ام را مرتب می کنم
        تن پوشِ سیاه
        از کمد بیرون می پرد وُ
        دکمه دکمه فعلِ بستن
        صرفِ این خیال می شود
        که کدام لباسِ مشکی
        برای من واقعا برای من
        پس از مرگ عزاداری می کند؟؟؟
        حالا اگر مسواک
        دست از زدنم بردارد
        باید شیشه شیر پرچرب را
        به علفزار ببرم شاید
        از مااااااا کشیدن کوتاه آمد
        البته خواستم کمی چاشنی طنز
        به شِکر اضافه کنم تا اول صبح
        کمتر تلخی کند
        کمتر تلخی کند؛
        ساعتِ سرکار،
        مُزدِ کار به اضافه ی گر
        چقدر کار؟؟؟
        میز کار حتی
        که کرخت جلوی من لَمیده
        حرف سیاسی می زند
        خودکار حرف سیاسی می زند
        جنِ انباری حرف سیاسی می زند
        راهرو حرف سیاسی می زند
        تاکسی حرف سیاسی می زند
        نیمکت پارک حرف سیاسی می زند
        صفِ نان حرف سیاسی می زند
        احتمالا سیاسی نامِ معشوقه ای ست
        با چشمانِ انیمه شکل که حرفِ او
        حرف سیاسی می زند
        (راستی بعدازظهرِ عصبی
        میان عطشِ کوچه پی چیزی می گردد)
        با دو سه کلیکِ رنگ پریده
        به گالری نقاشی دنیا می روم
        فلسفه ی زیستن چیست؟؟؟
        از نقاشی مرگ سقراط؛
        به روز واقعه زُل زده است،
        اعدامی
        شبیه همین کلمه تنها
        شبیه همین کلمه مظلوم
        زنانی شیون کنان
        از تابلوی عصر عاشورا
        به ما پیوسته اند
        تا بر پیکر بی روحِ زندگی مدرن
        فرات اشک جاری کنیم
        که یک هشتگ
        تصادفی اسمت را صدا زد
        گوش کن
        تو باشی
        آوازِ مرغان دریایی
        با ملودی امواج
        سقای عصمتِ این قصه اند...!!
         
        پ.ن:
        روز واقعه فیلمی ایرانی در ژانر تاریخی و با موضوع اسلام به کارگردانی شهرام اسدی و تهیه‌کنندگی مرتضی شایسته است که در سال ۱۳۷۳ از روی فیلمنامه روز واقعه بهرام بیضایی بزرگ ساخته شده است.عبدالله جوانی مسیحی است که تازه به اسلام روی آورده و دل در گرو عشق راحله دختر زید دارد. وی در جریان عروسی با راحله ندایی می‌شنود که او را به یاری فرا می‌خواند، عبدالله بیابان به بیابان، واحه به واحه به سمت کربلا می‌تازد و هنگام عصر عاشورا به آنجا می‌رسد و در آن زمان «حقیقت» را بر سر نیزه می‌بیند.
        مرگ سقراط (به فرانسوی: La Mort de Socrate) اثری است از نقاش فرانسوی ژاک لوئی داوید که در سال ۱۷۸۷ میلادی کشیده شده است.سقراط در سال ۳۹۹ پیش از میلاد به جرم هتک حرمت و تمسخر اشیا مقدس و فساد ذهنی جوانان با خوردن جام شوکران اعدام شد.
         
        کلیک
        پژمان بدری
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۵۴ شاعر این شعر را خوانده اند

        حسین رضایی(آشنا)

        ،

        محمدرضا آزادبخت

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)

        ،

        علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق

        ،

        راحله حصارکی (راحیل)

        ،

        احسان فلاح رمضانی

        ،

        پژمان بدری

        ،

        شاهزاده خانوم

        ،

        منوچهربابایی

        ،

        جواد مهدی پور

        ،

        مهدي حسنلو

        ،

        مانا

        ،

        بهــاره طـــلایـی زیدی

        ،

        محمد گلی ایوری

        ،

        مریم کاسیانی

        ،

        احمدی زاده(ملحق)

        ،

        فریباایازی روزبهانی

        ،

        افسانه پنام (مولد)

        ،

        مریم عادلی

        ،

        آرزو هرسیج ثانی(دلدار)

        ،

        سید هادی محمدی

        ،

        طوبی آهنگران

        ،

        فرشید به گزین

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        سعید صادقی (بینا)

        ،

        شیما جریده

        ،

        شیخ جام

        ،

        معصومه خدابنده

        ،

        ثنا بانو(تنها)

        ،

        عارف افشاری (جاوید الف)

        ،

        جواد کاظمی نیک

        ،

        محمد احمدی

        ،

        مهدی سمیاری

        ،

        نرگس زند (آرامش)

        ،

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        ،

        سامان ثنایی نسب

        ،

        سید محمد علی سهیلی (سهیل)

        ،

        مهرداد مانا

        ،

        علی نظری سرمازه

        ،

        فرشته پورصدامی

        ،

        فروغ فرشیدفر

        ،

        فاطمه بهرامی

        ،

        نیره صدری

        ،

        بهروز عسکرزاده

        ،

        ابراهیم کریمی (ایبو)

        ،

        پارسا افسری

        ،

        سیده نسترن طالب زاده

        ،

        فریبرز رامیار

        ،

        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)

        ،

        راضیه خضری

        ،

        علی احمدی( امین)

        ،

        اصغر ناظمی

        ،

        محمد شریف صادقی

        ،

        حسام رجبی

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۶:۵۴
        سلام مانای عزیز اکانت جدید وکامنت ونظراتت را ابتدا به حرمت قلم خندانک بعدبه حرمت استاد بدری خندانک وسوم به احترام همشهری وهمتبار بودنمان حذف نمیکنم ! خندانک
        به شرط اینکه قول بدهید طبق قوانین سایت عمل، وشدیدا از ارسال مطالب سیاسی تند که باعث فیلتر شدن ومحروم شدن هزاران نفر ازدسترسی به سایت شعرناب میگرددخوداری کنید.

        چنانچه امادگی خود را همین جا جلوی همراهان نجیب سایت شعرناب اعلان نمودید .بی شک باعث بازگردانی ودست رسی تان به اکانت قبلی و اصلی تان میگردد. یاحق خندانک خندانک
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۷:۰۴
        درود و عرض ادب و احترام استاد عزیز و بزرگوار
        خیلی ممنونم از سخاوت و سعه‌ی صدر شما
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۷:۱۷
        درود و آفرین بر استاد همیشه سخاوتمند خندانک
        ارسال پاسخ
        مانا
        مانا
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۸:۳۰
        سلام و وقت به خیر
        از لطف تان سپاس، در ماندن بنده مصلحتی دستکم برای شما که به آن اندیشه می کنید، نیست . چه آنکه هنوز بسیاری از شعرهایی که همین جا فرستادم، غیرفعال و نامرئی هستند . و خوب سبک قلم بنده جوری ست که باز دوباره اگر شعری بفرستم، تبخیر خواهد شد . شعر فرزند شاعر است حتا اگر چموش و نارام باشد ، کسی به کشتن فرزند خویش راضی نیست .
        چنانچه جنابتان موافق بودند ، گاه به صفحه ی برخی دوستان سری می زنم و دوباره پی کار خود می روم . و این سایت هم با همه ی داستانی که برای دو طرف ما داشت، به هرحال برایم عزیز است . هم از آن جهت که دوستانی نازنین دارم که خاطرشان خواستنی ست . و هم بوی گلاله را می دهد که خاطره اش هنوز از کلماتم پاک نشده .
        راستی فرمودید همشهری هستیم . یادم هست که از یک دیار بودیم و از یک تبار .
        پس می دانید که در فرهنگ من و شما " دلشکستگی " چه معنا دارد ؟ و " دلجویی " هم . خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۸:۳۳
        خندانک
        درودبرشما استادعزیزوبزرگوارم خندانک
        خداقوت خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ان شاالله که خیره خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک


        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۹:۲۷
        درود همشهریان عزیز دوستتان دارم
        خوش هاتی
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۳ ۰۰:۳۹
        " شعرهایی که همین جا فرستادم، غیرفعال و نامرئی هستند . و خوب سبک قلم بنده جوری ست که باز دوباره اگر شعری بفرستم......"
        سلام مانای عزیز
        1- شعر یک مبحث است
        و قلم فرسایی های در ذیل آن میکنی وحشتناک است
        بهانه به دست دشمن میدهد
        آب به آسیاب دشمنان و بدخواهان می ریزد
        و موجب درد سر برای سایت میشود
        2- مرتب در نحو مدیریت سایت دخالت مینمایی
        و هر چه برایت توضیح میدادم که در گذشته چنین نبوده
        بلکه عملکرد دشمنان موجب اتخاذ این تدبیر شده
        باز هم قبول نمی کردی
        مثلا قرار گرفتن نظر مدیران افتخاری در بالای نظرات ، چرایی وجود انشار ویژه ، ترتیب نشر سروده ها بر اساس نحوه خرید اشتراک و غیره
        3- راه اندازی دار و دسته و رسیدگی بیش از حد به آنها و بی اعتنایی به سایرین کار خوبی نیست
        4- این که آدمی روش و سبکی که با آن کار میکند را محق بداند
        و دلسروده های بقیه که از سبک های دیگر استفاده میکنند را نفی نماید
        و شعر نداند کار خوبی نیست
        5- این که آدمی آشکارا همراهان و همکاران شعر ناب را تشویق به ترک سایت کند کار خوبی نیست
        6- این که آدمی به اساتید و همراهان پر تلاش سایت گیر بدهد و موجب کمرنگ شدن مشارکت و فرار آنها شود پسندیده نیست
        7- گذشته از همه اینها
        محبت و مهربانی های شما بی مانند هستند
        قدر خودتان را بدانید
        خرم و تندرست باشید
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۳ ۰۰:۴۸
        سلام سید
        ما استاد باشیم استاد کجا باشه خندانک خندانک خندانک کوچیک شمام منم از حضور غیرمنتظره ی مانا خوشحال شدم شگفت زده
        همیشه ام هروقت با مانا خارج سایت حرف زدیم ذکر و خیر مرام و معرفت شما بوده
        و امیدوارم شبیه ادوار گذشته همگی دور هم خوش و خرم باشیم و از شعر و شاعری سواد دوستان یاد بگیریم
        هم شما هم مانا رو قلبا دوست میدارم
        و انشالله که دیگه کدورت خاطری پیش نیاد خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        جمعه ۱۱ خرداد ۱۴۰۳ ۱۶:۱۹
        خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۱:۱۲
        خندانک بلند می شوم
        تنهایی ام را مرتب می کنم
        تن پوشِ سیاه
        از کمد بیرون می پرد وُ
        دکمه دکمه فعلِ بستن
        صرفِ این خیال می شود
        که کدام لباسِ مشکی
        برای من واقعا برای من
        پس از مرگ عزاداری می کند؟؟؟

        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        درودبرشما جناب پژمان خندانک
        بسیارزیباوتامل برانگیزبود
        آفرین برشما خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۳:۳۸
        سلام ممنون بانو عجم خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۶:۳۹
        🌸🌸🌸🌸🌸
        🍀🍀🍀🍀🍀
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۷:۰۵
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۸:۳۴
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۲۳:۳۹
        درود پژمان عزیز
        اجتماعی بسیار زیبا و با شکوه بود
        دستمریزاد
        موفق باشی خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۳ ۰۱:۰۷
        سلام جناب استکی پدر جان تندرست و همیشه سرحال باشید ممنون خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        چهارشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۳ ۰۵:۳۵
        عرض ادب خدمت همه نابیون
        این شاگرد کوچک به لحاظ دانش هیچ ادعایی ندارد و برایش واقعا فرقی نمی کند شعر کدام شاعر را حالا نقد یا:تحلیل ....هر کدام از دوستان خواستند من در خدمتم و خوشحالم میشوم نظرات م را نسبت یه شعری بیان کنم
        ابتدا با کمک مطالبی از بزرگان شعر هم غربی و هم ایرانی نکاتی خیلی به اختضار عرض می کنم
        و دلیل بیان این مقدمه کاملن مرتبت با شعر
        مدرن یا یه گام جلوتر از مدرن البته وجود برخی خصیصه
        اگه پر رنگ بشه کاملن پست مدرن میشه
        البته اینکه شعر در کدام سبکها باشه سپید عرض می کنم هیچ امتیاز یخصوصی نداره
        شعر سپید از دهه 70 به بعد در یک مسیر خوب به نظرم و پژمان شعرش ادامه همون مسیر
        با ویژگی و سبکی مخصوص خود شاعر
        خوب ...

        در نقد ادبی امروز از سه دیدگاه نشانه شناسی Semiology))، هنجارگریزی Deviation of norm)) و تصویر خیال (Imagery) به بررسی شعر پرداخته شده که چگونه و چه عواملی زبان خود کار (Outomatic language) را به زبان شعر(Poem language) نزدیک و تبدیل می‌کند. دو دیدگاه نشانه‌شناسی و هنجارگریزی، با همین عناوین، از حدود قرن نوزدهم میلادی؛ بویژه در میان منتقدان کشورهای غربی و اروپایی مطرح گردید. دیدگاه تصویرگری نیز در اصل همان موضوع «علم بیان» است که در مباحث زیبایی شناسی و نقد ادبی ما سابقه‌ای طولانی دارد؛ اما اصطلاح تصویر(Image) و تعاریف و برخی نکته‌های مربوط به آن چون دو اصطلاح دیگر متأخّر و جدید است. علی رغم نام‌های متفاوت این سه دیدگاه و در شعر، زبان خودکار با شگردهایی از کارکرد معمول و متعارفِ خود فاصله می گیرد؛ امّا تنها طرز تعبیر، توضیح علمی و تحلیل موضوع ونیز عناوین و اصطلاحات وضع شده برای این شگردها، ظاهراً مختلف و در اصل موضوع یکی است. ضمن اینکه در ادب فارسی اشعاری وجود دارد که در چهارچوب هیچ یک از قوانین و اصول این سه نظریه جای نمی‌گیرد و با این وصف می توان گفت، نظریه‌های مذکور جامع و شامل نیستند.

        نشانه شناسی توسط فردینان دوسوسور زبان شناس مشهور سوئیسی با انتشار کتاب معروف وی «درس‌هایی درباره زبان شناسی همگانی» رایج گردید.
         نظریه مذکور به اختصار از این قرار است: وقتی دال های زبان بر مدلول های قراردادی و شناخته شده دلالت نمی‌کنند و رابطة میان دال و مدلول که آن را نشانه می نامند قطع می‌شود، زبان خودکار به زبان شعر بَدل می‌شود. سوسور دال، مدلول و نشانه را پدیده‌های ذهنی می‌داند. وی دال را تصوّر صوتی از واژه‌ای می‌داند که تلفّظ شده است و مدلول را نیز پدیده‌ای ذهنی که دقیقاً با مصداق خود یکسان نیست؛ پس دال صوت نیست و مدلول نیز چیزی نیست که در جهان خارج وجود دارد؛ بلکه هر دو اینها پدیده‌های ذهنی به شمار می‌روند که به نظام زبان تعلّق دارند. نشانه نیز رابطة میان دال و مدلول آن است و از آنجا که دال و مدلول ذهنی‌اند، پس این رابطه ذهنی است. مثلاً در مورد واژة « رود» ما دو رود داریم، یکی آنچه زنجیره‌ای از اصوات است و هر بار که تلفّظ می کنیم، به لحاظ فیزیکی با دفعات قبل و بعد تفاوت می‌کند، از نظر نوع تلفّظ و کشش واجها و اصوات - که طیف نگارها بخوبی نشان می‌دهند - و صرفاً مجموعه‌ای از آواهای تولیدی است و دومی آنچه در قالب نظام زبان مطرح می‌شود و در رابطة متقابل با واحدهای دیگر این نظام است. سوسور این رود دوم را تصوّر صوتی از رود اوّل می‌داند و آن را دال می نامد. پس دال یا تصوّر صوتی پدیده‌ای ذهنی است و به نظام زبان تعلّق دارد. امّا وقتی واژه رود را می‌شنویم با توجّه به اینکه رودهای مختلفی در جهان بیرون وجود دارد: رودی که به دریا می ریزد، رودی که از میان جنگل می گذرد، رودِ کم آب و... مفهومی از این کلمه در ذهن ما نقش می بندد که دقیقاً همانی نیست که به مثابة مصداقی که در جهان خارج وجود دارد؛ بلکه پدیده‌ای ذهنی است که به نظام زبان تعلّق دارد؛ سوسور این پدیده ذهنی را مدلول می نامد. پس دال صوت نیست و مدلول نیز چیزی نیست که در جهان خارج وجود دارد؛ بلکه هر دو اینها پدیده‌های ذهنی به شمار می‌روند که به نظام زبان تعلّق دارند. بدین ترتیب نشانه که رابطه میان دال و مدلول است نیز در اصل امری ذهنی است.
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        چهارشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۳ ۰۸:۵۱
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق
        علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق
        چهارشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۳ ۱۰:۱۲
        درود بر شما استاد حسنلوی بزرگوار 🌺🌺🌺🌺
        نقد زیبایی بود و بسیار آموزنده خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        چهارشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۵۰
        خندانک
        درودبرجناب حسنلوی عزیز خندانک
        خداقوت خندانک
        استفاده کردم از کلاس خوب درستان خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        چهارشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۳ ۱۴:۰۷
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        چهارشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۳ ۰۵:۳۶
        اصطلاح «آشنایی زدایی» را نخستین بار شکلوفسکی در رساله اش به نام «هنر همچون شگرد» در سال 1917 مطرح کرد. «آشنایی زدایی در آثار شکلوفسکی به دو معنا به کار رفته است. نخست به معنای روشی در نگارش که آگاهانه یا ناآگاه در هر اثر ادبی برجسته‌ای یافتنی است. این مفهوم ریشه در بحثی قدیمی در نظریة ادبی در مورد کاربرد عناصر مجاز در متون ادبی و شعر دارد. معنای دوم آشنایی زدایی در آثار شکلوفسکی معنایی گسترده تر است و تمامی شگردها و فنونی را در بر می‌گیرد که مؤلّف آگاهانه از آنها سود می جوید تا جهان متن را به چشم مخاطبان بیگانه نماید
        وی اعتقاد دارد که در بسیاری کنشها، ادراک به فرایندی عادت گونه و خود به خودی تبدیل می‌شود که ما اغلب از آن ناآگاهیم و زبان شعر می تواند این عادت زدگی را برهم زند و ما را بر آن دارد تا چیزها را به نحو متفاوت و از نو ببینیم. این امر حاصل توان زبان شعر یا زبان ادبی در غریبه سازی یا آشنایی زدایی این جهان آشناست زاویه دیگر این دیدگاه و طبقه‌بندی موضوعی و تشریح آن همان انواع قاعده‌کاهی در زبان خودکار است که آن را برجسته می سازد و گریزنده از هنجارهای حاکم بر زبان خودکار. « به اعتقاد لیچ قاعده‌کاهی انحراف از قواعد حاکم بر زبان هنجار به شمار می‌رود؛ به عبارت ساده تر شاعر با کاهش قواعدی که در زبان خودکار به کار می‌روند، شعر خود را پدید می آورد» 1 انواع قاعده‌کاهی‌ها که به عقیده
        لیچ منجر به آفرینش شعر می‌شود. که به ترتیب عبارت است از: قاعده‌کاهی آوایی، قاعده‌کاهی نحوی، قاعده‌کاهی گویشی، قاعده‌کاهی زمانی، قاعده‌کاهی سبکی، قاعده‌کاهی نوشتاری، قاعده‌کاهی واژگانی و قاعده‌کاهی معنایی.
        (ساعتِ سرکار،
        مُزدِ کار به اضافه ی گر
        چقدر کار؟؟؟) همین بخش دور شدن از زبان معیار به زبان شعر کارگر که جدا کردن بعلاوه ...

        در نقد ادبی امروز به جای علم بیان بیشتر بین منتقدان ادبی رواج دارد و البته دایره شمول آن نیز گسترده‌تر است. تقریباً تمام اهل بلاغت، در گذشته و حال، علم بیان را ایراد معنی واحد به طُرق مختلف گفته‌اند به شرط تفاوت در وضوح و خفا برخی از ایشان چون شمیسا و کزّازی در تعریفی که ارائه کرده‌اند به نکته‌ای مهم اشاره نموده‌اند؛ امّا متأسّفانه علی‌رغم اهمّیت این نکته به شرح و تبیین آن نپرداخته‌اند. شمیسا علم بیان را چنین تعریف کرده: «بیان ایراد معنای واحد به طُرق مختلف است، مشروط بر اینکه اختلاف آن طُرق ( شیوه‌های مختلف گفتار) مبتنی بر تخییل باشد؛ یعنی لغات و عبارات به لحاظ خیال انگیزی نسبت به هم متفاوت باشنددر این تعریف شرط «خیال انگیزی» مبیّن این است که کدام کلام در محدودة علم بیان می‌گنجد و کدام نه. کزّازی در تعریف خود - اگر چه پایه و اساس آن همان تعریف قُدما و دیگران است - کمی بیشتر این نکته (خیال انگیزی) را توضیح داده است: « بیان دانشی است که در آن از چگونگی باز گفت و باز نمود اندیشه‌ای به شیوه‌های گوناگون سخن می رود. در این دانش شگردها و ترفندهایی شاعرانه را برمی‌رسیم که سخنور با آرمان زیبا شناختی برای بازنمود اندیشه‌های خویش به گونه ای زیبا و هنری به کار می‌گیرد. اندیشه‌ای یگانه رامی توان به شیوه‌هایی گونه‌گون بازنمود. پاره‌ای از این شیوه‌ها دارای ارزش زیبا شناختی‌اند و از سرشت هنری برخوردار؛ زیرا در این شیوه ها بازنمود اندیشه با آرمان هنر که انگیزندگی است، درآمیخته است. اگر شاعر شیوه‌هایی ویژه را در بیان اندیشه‌های خویش به کارمی‌گیرد که آنها را در دانش بیان می‌کاویم، برای آنست که اندیشه را با انگیزه درآمیزد. برانگیزندگی » نکته مهمّی است که در این تعریف اصلِ مخیّل بودن کلام دانسته شده و در دیدگاهی وسیع‌تر اصل اساسی و تعیین کنندة ادبیّت یک متن است.
        خیال را به معنی مجموعة تصرّفات بیانی و مجازی در شعر به کار می‌بریم و تصویر را با مفهومی اندک وسیع‌تر که شامل هر گونه بیان برجسته و مشخّص باشد می‌آوریم... خیال یا تصویر حاصل نوعی تجربه است که اغلب با زمینه‌ای عاطفی همراه است و ناقدان معاصر از پیوستگی « ایماژ » و عاطفه به تفصیل سخن گفته‌اند و معتقدند که هر ایماژی باید عاطفه و شوری به همراه داشته باشد» کدکنی )

        «تصویر حلقه زدن دو چیز از دو دنیای متغایر است، به وسیلة کلمات در یک نقطة معیّن. این دو چیز یا چندین چیز ممکن است، ظرفیت‌های عاطفی یا فکری داشته باشند و نیز معمولاً به زمانها و مکانهای مختلف تعلّق دارند که به وسیلة تصویر یک جا جمع می شوند» براهنی دکتر )

        « تصویر خیال اصطلاح جدیدی است که در ادبیّات و نقد ادبی به جای کلمة ایماژ در ادبیات غرب به کار می‌رود... تا چند دهه قبل ایماژ یا تصویر خیال را تصاویری می‌دانستند که تنها از طریق حسّ بینایی قابل دریافت هستند؛ امّا امروزه معتقدند که تصویر خیال به همان اندازه که با حسّ بینایی سر و کار دارد با حواسّ دیگر از قبیل حسّ شنوایی و لامسه نیز مربوط است وبه طور کلّی تأکید می‌کنند که کلمات دلالت کننده بر تجربه‌های حسّی مختلف می‌توانند بیان‌های ایماژی یا به اصطلاح تصویر خیال بسازند» (

        از بین این تعاریف، تعریف شفیعی کدکنی از تصویر خیال در بردارندة دو نکته اصلی و جامع در حوزه تصویر؛ بلکه در حوزة ادبیّات، است: « بیان برجسته و مشخّص» و « همراهی ایماژ با عاطفه و شور»، و این توضیحِ دقیقِ همان «برانگیزندگی» است که کزّازی در تعریف خود از علم بیان ارائه نمود. 

        نقد آرا و دیدگاه ها: با توجّه به تعریف و محدودة نظام نشانه شناسی که به طور کلّی دلالت نشانه‌های زبان خودکار است بر مدلول‌ها و مصداقهای دیگر - غیر از آنچه معمول و متعارف میان عموم اهل زبان است - به این نتیجه می‌رسیم که این دیدگاه تفاوت چندانی با دیدگاه تصویرگری ندارد، جز به کار رفتن؛ بعضی اصطلاحات زبان شناسی و جدید در این دیدگاه. در سه صورت خیالیِ « مجاز، کنایه و استعاره » نیز نشانه‌های زبان خودکار بر مدلول‌های رایج و متعارف دلالت نمی کنند و این همان محور بحث نظام نشانه‌شناسی است. این دیدگاه بسیار محدود است و حوزه شعر را تنها محدود به کارکرد مجازی زبان می‌کند، حال آنکه عناصر و ویژگی‌های بسیاری در ایجاد شعر مؤثّر است؛ از عنصر عاطفه گرفته تا  انواع موسیقیِ شعر و آرایه‌های ادبی و بسیاری از هنجار گریزی‌ها در زبان خودکار که از مقوله کارکرد مجازی زبان نمی باشد. در ادب فارسی اشعاری است که بنا بر چهار چوب اصول و قواعد سه دیدگاه مذکور نباید آنها را شعر دانست؛ اما در شعریت آنها هیچ جای تردید نیست. از برخی اشعار نخستین شاعران فارسی گوی گرفته، مانند این بیت مشهور از رودکی، تا نمونه‌هایی از شاعران دیگر
        بوی جوی مولیان آید همی / یاد یار مهربان آید همی
        این بحث ها تمومی نداره
        از دو مقاله بصورت خلاصه سعی کردم بیارم و منبع را معرفی کردم تا دوستان پی گیر بودن اقدام کنند برای خواندن
        و اما بعد در مورد شعر پژمان باید عرض کنم
        از تکنیک و شگرد های معنوی ولفظی استفاده شد ه از برجسته سازي آشنا زدایی ، شگردهای زبانی از صنایع معنوی ولفظی که به چند مورد در حد امکان اشاره می کنم
        من چند مورد بصورت مثال عرض می کنم
        تلفن همراه بی همراه شگرد وبازی زبانی
        انگار خود راوی هم حضور نداره یا تلفنی که باید زنگ نمی خوره / معکوس سازی آشنا زدایی برجسته سازی
        تلفن که مرا شارژ می کند کسی زنگ نمی زند یا خبر بد می دهد یا چیز خوب برایم جز اخبار بد ندارد در ادامه از سیاست می گیه ببیند چقدر با ظرافت بیان میشه شعر در بوق کرنا نمی کنه و بدون مشکلی حرفش می زنه
        البته این خوانشی با ذهنست من احتمال داره شما یا خود شاعر چیزهای دیگر در ذهن داشته باشند شعر بشدت مخلف تک خوانی و دیکتاتوری عر کس با ذهن و دانش خود و به اندازه خود می تونه برداشت کنه
        و ....هیچ حرفی و حرکتی خصوصی نیست
        و این شعر به شدت نئو مدرن ،منتقد اجتماع هم است در بخشی انتقاد است که
        اون حریم حفظ نمیشه پس صحبت از دایرکت و کلمه انگلیسی فرستادن می کنه راوی که میتونه از نرسیدن پیغام یا نشنیدن صدا و نظراتش بگه ....البته که میشه خرده گرفت اینجا میشد بفارسی send نوشت تا مخاطب بتونه با تمرین و تکرار عادت کنه به اصطلاحات معادل فارسی ان کلمات
        یه طنز تلخی هم در شعر هست
        ناگفته نمونه ....بلند میشوم
        و تنهایی ام را مرتب می کنم بشدت زیباست
        و به نظر میرسه نقطه عطف شعر«و پژمان عزیز خوب از پسش بر اومده
        و ارجاعات برون متنی خودش پای شعر من بصورت کامل توضیح دادند که در این شعر چند مورد بود میشد پیش متن برای این شعر باشه و به نظرم خوش نشسته و صحبت داره و دلیل برا بودنش هست صحبت از هل من ناصر ینصرنی می کنه یا بخش بعدی
        این بخش شعر
        ...تنهایی ام را مرتب می کنم
        تن پوشِ سیاه
        از کمد بیرون می پرد وُ
        دکمه دکمه فعلِ بستن
        صرفِ این خیال می شود
        ....کدام لباسِ مشکی
        برای من واقعا برای من
        پس از مرگ عزاداری می کند؟؟؟
        این باز یه طعنه میتونه به سیاه پوش شدن و ظاهر سازی بعضی نقد کرد کدام لباس یا مدام شخص هم میتونه باشه
        حالا اگر مسواک
        دست از زدنم بردارد
        باید شیشه شیر پرچرب را
        به علفزار ببرم شاید
        از مااااااا کشیدن کوتاه آمد
        معکوس سازی دست از زدنم بردارد مسواک / میتونه یه شکرد نوشتاری باشه با توجه به اومدن شیر واین صدای گاو باشه
        دکمه دکمه صرف بستن این خیال
        تنهایی یه مورد ذهنی هست ولی با این بیان یه عینیت میده شاعر و بسیار زیبا ست و برای مخاطب قابل درک و تصور زیباست
        البته سطر به سطر بازگویی خیلی خوب نیست شروع و مسیر به نظرم بسیار عالی بود و در کلیت از همه صنایع نامبرده در شعر استفاده شده و هر مخاطبی میتونه با یه بار خوانش اضافه متوجه بشه
        ولی این نظر من کاش همینطور که شعر اوج داشت تموم میشد لازم به به یاداوری در بی خوابی شدید نوشتم غلط املایی ببخشید و جملات ناقص
        هر انچه گفته شد نظر من
        و یخش زیبای دیگر از شعر
        فلسفه ی زیستن چیست؟؟؟
        از نقاشی مرگ سقراط؛
        به روز واقعه زُل زده است،

        به نظرم عالی بود و و خیلی سپاسگذارم از پژ مان عزیز برای انتشار
        و سطر اخر شعر یاد مانا افتادم .
        از همه دوستانم ممنون 🙏
        و سپاس ویژه از پژمان عزیز
        شاعر محبوب من
        الهی همیشه باشی وبتابی و بسرایی
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        چهارشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۳ ۰۸:۵۱
        درود و خدا قوت استاد سپیدسرا خندانک
        خیلی تخصصی و فنی بود پنجره‌های سبز ارزشمندتان خندانک
        سپاس از زحمتی که کشیدید خندانک
        سلامت و ثروتمند باشید خندانک
        ارسال پاسخ
        جواد مهدی پور
        جواد مهدی پور
        چهارشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۳ ۰۹:۳۵
        درود بر شما جناب استاد حسنلو گرامی خندانک
        ارسال پاسخ
        ثنا بانو(تنها)
        ثنا بانو(تنها)
        چهارشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۳ ۱۰:۱۰
        سلام بر استاد گرانقدر خندانک
        بسیار عالی وکامل واقعا استفاده کردم از شما مچکرم خندانک
        روزگارانتان سبز خندانک
        ارسال پاسخ
        علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق
        علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق
        چهارشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۳ ۱۰:۱۵
        درود بر شما استاد حسنلوی بزرگوار 🌺🌷🌷🌷🌷
        عالی بود و بسیار آموزنده خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        نرگس زند (آرامش)
        نرگس زند (آرامش)
        چهارشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۳۷
        درود وعرض ارادت خدمت استاد وبرادر ارجمندم خندانک
        خدا قوت ودستمریزاد خندانک
        در پناه حق شاد باشید خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        چهارشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۴۲
        درود جناب حسنلو خداقوت
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        چهارشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۴۸
        درودی دیگر بنده باهیچ کدام از نابی ها کدورت وکینه ندارم اگر دوستی خیال کند هرگز چنین نیست
        بنده جناب مهدی وپژمان و هرکس دیگررا مثل برادر خود می دانم و دوستشان دارم اهلکدورت وکینه نیستم
        شاید جناب حسنلو دشمن شعرم باشد اما دشمن خودم که نیست ونخواهد بود
        آقاپژمان برادر همشهری خاص خودم می باشد وروی چشمم جادارد واز او هرگز نمی رنجم

        گاهی اوقات تلخ می شود دوستان مرا ببخشایند
        از همه بیشتر استادملحق را دوست دارم واختیار جانم رادارد
        مخلص کوچک شده از تمام کوچک آزادبخت بزرگ
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        چهارشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۵۰
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        چهارشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۳ ۱۳:۴۴
        سلام
        جناب ازاد بخت عزیز
        خیلی خوش حالم که از در دوستی آمدید 🙏
        من هم بشخصه با شخص بزرگوار شما هیج مشکلی‌ ندارم و ارادت دارم خدمت بزرگ وار شما
        در پناه باران 🌷
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        چهارشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۳ ۱۳:۴۴
        سلام و سپاس 🌹
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        چهارشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۳ ۱۴:۲۶
        سلام مهدی جان خوبی داداش؟
        ممنون بابت مطالب مفیدی که ارسال کردی عزیزم دوباره خوندن چنین مطالبی برای دوستان نو قلم اموزشست و برای من یادآوری
        بعد دو تا نقدتو تو همین کامنت جواب میدم سردار
        راجع به پنجره ی اول:
        بعضی مطالب علمی که از سمت نام آشناهای ادبیات فارسی به عنوان نقد یا نظر منتشر میشه خودشون نیاز به تقد و واکاوی داره خندانک خندانک خندانک
        به طور ساده بخوام پنجره ی اولتو برای بچه ها شرح بدم
        این موضوع حاصل میشه:
        شعر پدیده ای هست که در زبان اتفاق میوفته
        حالا ما یه زبان معیار و عامیانه داریم
        یه زبان که رستاخیز کلماته یعنی همون مطالبی که تو گفتی
        زبان معیار ما وقتی از اون حالت عادی درمیاد
        قدم اول و برای شعر شدن برداشته
        و این مسیر هم با شناخت آرایه های ادبی خلق تصویر آشنایی زدایی و ....امکان پذیره،که هر کدام از اینا زیرمجموعه های متفاوتی داره.

        راجع به پنجره ی دوم:

        وقتی ما به کمک قلموی آرایه زبان معیار و برجسته میکنیم
        تصاویر سه بعدی میشن جان میگیرن
        مثلا ما تو زبان عادی میگیم خورشید در اومد
        ولی وقتی بگیم خورشید شکفت
        طلوع خورشید و مثل شکفتن گل برجسته کردیم

        یا ما تو زبان معیار میگیم انتظار می کشم
        اگر اینو معکوس کنیم انتظار مرا می کشد
        یا غصه می خورم،غصه مرا می خورد
        ما اون شکل و شمایل زبان عادی و شکستیم
        و زبان عرضه ی مطلب و به شعر نزدیک کردیم

        برای همین بود گفتم شعر اتفاقیه که در بستر زبان میوفته

        حالا یه سوال پیش میاد که آیا این برجسته سازی ها باعث میشه ما شعر بگیم؟؟؟
        نه این روش زبان شمارو به شعر نزدیک میکنه
        در کل ممنونم که وقت گذاشتی و خوندی و در اوج مشغله برام نوشتی
        مخلصینات خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        چهارشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۳ ۱۴:۲۸
        سلام جناب آزادبخت
        کینه کدورت چرا همه ی سایت تو لیست سیاه شما قرار دارن فرصت کینه کدورت پیش نمیاد خندانک خندانک
        حالا به مناسبت فرا رسیدن و نزدیک شدن عیدن قربان چندتا از این زندانی هارو آزاد کن ثواب داره خندانک خندانک
        چاکریم خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        چهارشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۳ ۱۴:۳۶
        اقا بر قرار باشی حضور در صفحه ات انجام وظیفه و پس دادن درس
        و بله دقیق همین اصل ا.ن زیست شاعرانه هست یاد امیر حسین بخیر
        واقعا هم همین طور مادام به این یقین نرسی شعر اتفاقی که در زبان میافته به نظرم نمیشه شاعر موفقی بود
        بحث زیاد واقعا این شعرت برام خیلی دوست داشتنی ارزش مند بود و در ارتباط با جناب ازاد بخت اره واقعا یه چند تا از ما را مورد عفو قرار بده
        و ممنون 🙏 🙏 🙏
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        چهارشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۳ ۱۴:۳۷
        سلام بانو زند
        خواهر خوب و مهربونم 💐🙏🙏🌷
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        چهارشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۳ ۱۴:۴۱
        سلام جناب حاجی پوری عزیز
        شاهزاده عزیز ناب
        بانو عجم بزرگ ما
        وجناب مهدی پور
        ثنا بانو شاعر با احساس و عزیز ما

        و همه مخاطبان صفحه پژمان عزیز
        موفق و موید باشید 🙏
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۳ ۰۱:۰۵
        درود کسی در لیست نیست
        جناب حسنلو برادر در مورخه 8آذر 1402 نقدی در مورد شعر امشب با شب نوشته ام وشما در پای نقد نیامدید
        آیا این حصول کینه شما نیست
        ما همیشه دوست وبرادر شما بودیم وخواهیم بود
        دوستتان دارم به حرمت عید قربان
        عیدتان مبارک
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۰۹:۳۳
        درود جناب بدری برادر ارجمند شعری متفاوت از قلمتان خواندم
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۳:۳۸
        سلام جناب آزادبخت مچکرم خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۶:۴۰
        🌸🌸🌸🌸🌸
        🍀🍀🍀🍀🍀
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۷:۰۶
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۸:۳۵
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۴۲
        درود بر شما استاد بدری بزرگوار 🌺🌷🌷
        عالی بود لذت بردم آفرینها 🌷🌷🌷

        پژمان بدری
        پژمان بدری
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۳:۳۹
        سلام جناب حاجی پور سپاس خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۶:۴۰
        🌸🌸🌸🌸🌸
        🍀🍀🍀🍀🍀
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۷:۰۶
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۸:۳۵
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        راحله حصارکی (راحیل)
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۵۱
        وای که چقدر زیبا بود و واقعا از خوندنش لذت بردم و باعث شد چند باری مرورش کنم 👏👏

        قلمتون سبز و روان
        لایک
        لاایک
        لاااایک
        لااااااایک
        لاااااااااایک
        لاااااااااااااایک
        لاااااااااااااااااایک
        لاااااااااااااااااااااایک
        لااااااااااااااااااااااااااایک
        لااااااااااااااااااااااااااااااایک
        لاااااااااااااااااااااااااااااااااایک
        لاااااااااااااااااااااااااایک
        لاااااااااااااااااااایک
        لااااااااااااااایک
        لاااااااااایک
        لاااااایک
        لاااایک
        لاایک
        لایک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۳:۴۰
        سلام بانو حصارکی لطف دارید خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۶:۴۰
        🌸🌸🌸🌸🌸
        🍀🍀🍀🍀🍀
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۷:۰۶
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۸:۳۵
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        راحله حصارکی (راحیل)
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۵۲
        ٰۣۣٙۛبٌِۭۢسۭٕۤۢيٍْۭۖٱۣۭۡۨۨاۤإِۣٕ۠ۗۤآْٖٖٙآڑ ٰٖٖۗزٌٍِٖۨۢ۠ىِٕ۠ۛبٍۚٲٍۣۡۤإْۣٓٞاٌِۭۨآِِٙۤٳٍٕۙٳٍۭٞۗٵ ِ۪ۢعٕۖإْٕٕ۪۟ٳٌۭٖٚٱِۣۛاِ۪ۤٙٱۣٕۛ٘إَٕٖۘڶۭٖۗۚێٍ
        ┄═▦═▦═▦═◈◈◈═▦═▦═▦═┄ـ
        ٰۣۣٙۛبٌِۭۢسۭٕۤۢيٍْۭۖٱۣۭۡۨۨاۤإِۣٕ۠ۗۤآْٖٖٙآڑ ٰٖٖۗزٌٍِٖۨۢ۠ىِٕ۠ۛبٍۚٲٍۣۡۤإْۣٓٞاٌِۭۨآِِٙۤٳٍٕۙٳٍۭٞۗٵ ِ۪ۢعٕۖإْٕٕ۪۟ٳٌۭٖٚٱِۣۛاِ۪ۤٙٱۣٕۛ٘إَٕٖۘڶۭٖۗۚێٍ
        ┄═▦═▦═▦═◈◈◈═▦═▦═▦═┄ـ
        🌹🌼🌼🌼🌼
        🌹🌼🌼🌼🌼🌼🌼
        🌹🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
        🌹🌼🌼🌼🌼🌼🌼
        🌹🌼🌼🌼🌼

        ٰۣۣٙۛبٌِۭۢسۭٕۤۢيٍْۭۖٱۣۭۡۨۨاۤإِۣٕ۠ۗۤآْٖٖٙآڑ ٰٖٖۗزٌٍِٖۨۢ۠ىِٕ۠ۛبٍۚٲٍۣۡۤإْۣٓٞاٌِۭۨآِِٙۤٳٍٕۙٳٍۭٞۗٵ ِ۪ۢعٕۖإْٕٕ۪۟ٳٌۭٖٚٱِۣۛاِ۪ۤٙٱۣٕۛ٘إَٕٖۘڶۭٖۗۚێٍ
        ┄═▦═▦═▦═◈◈◈═▦═▦═▦═┄ـ
        ٰۣۣٙۛبٌِۭۢسۭٕۤۢيٍْۭۖٱۣۭۡۨۨاۤإِۣٕ۠ۗۤآْٖٖٙآڑ ٰٖٖۗزٌٍِٖۨۢ۠ىِٕ۠ۛبٍۚٲٍۣۡۤإْۣٓٞاٌِۭۨآِِٙۤٳٍٕۙٳٍۭٞۗٵ ِ۪ۢعٕۖإْٕٕ۪۟ٳٌۭٖٚٱِۣۛاِ۪ۤٙٱۣٕۛ٘إَٕٖۘڶۭٖۗۚێٍ
        ┄═▦═▦═▦═◈◈◈═▦═▦═▦═┄ـ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۳:۴۰
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۶:۴۰
        🌸🌸🌸🌸🌸
        🍀🍀🍀🍀🍀
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۷:۰۶
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۸:۳۵
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        جواد مهدی پور
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۴:۳۱
        درود بر شما جناب بدری گرانمهر خندانک

        ناب سرودید

        زنده باشید به مهر

        خندانک خندانک خندانک
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۶:۴۰
        🌸🌸🌸🌸🌸
        🍀🍀🍀🍀🍀
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۷:۰۶
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۸:۳۵
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۳ ۰۰:۵۸
        سلام جناب مهدی پور چاکراتم خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۴:۳۷
        سلام
        رفیق جان
        وای پسر بخدا عالی عالی
        دمت گرم بر می گردم فعلن بزار اون بالا باشه حیف بزار مخاطبا بخونن

        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۶:۴۱
        🌸🌸🌸🌸🌸
        🍀🍀🍀🍀🍀
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۷:۰۶
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۸:۳۵
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۳ ۰۰:۵۸
        سلام مهدی عزیزم قربان وجودت رفیق خندانک
        ارسال پاسخ
        مانا
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۴:۵۲
        سلام
        لطفا به این اشعار توجه کنید :

        شب هیچ‌گاه کامل نیست
        همیشه چون این را می‌گویم
        و تاکید می‌کنم
        در انتهای اندوه پنجره‌ی بازی هست
        پنجره‌ی روشنی.
        همیشه رویای شب‌زنده‌داری هست
        و میلی که باید بر آورده شود،
        گرسنه‌گی‌یی که باید فرونشیند
        یکی دلِ بخشنده
        یکی دست که درازشده،
        دستی گشوده
        چشمانی منتظر
        یکی زندگی
        زندگی‌یی که انسان با دیگران‌اش قسمت کند…

        " پل الوار "
        .....

        چه بانگ شومی است بانگ سیاست
        اَه، چه توهینی!
        خدای را به گاه سحر شکرگزارم
        که دغدغه و شور امپراتوری روم ندارم
        بسی غنیمت، بسی سعادت
        که نه قیصرم، نه پادشاه جهانم
        " گوته"

        ......

        ما این را از گذشته به ارث برده ایم
        و امروز چهره ی شیلی بزرگ شده است
        پس از پشت نهادن آن همه رنج
        به تو نیازمندم ، برادر جوان ، خواهر جوان!
        به آن چه می گویم گوش فرا دار :
        نفرت غیر انسانی را باور ندارم
        باور ندارم که انسان دشمنی کند،
        من برآنم که با دستان من و تو
        با دشمن ، رویاروی توانیم شد
        و در برابر مجازاتش خواهیم ایستاد
        و این سرزمین را سرشار خواهیم کرد از شادی
        لذت بخش و زرین چون خوشه گندم
        " نرودا "
        ......

        قطعا شما نام این چند شاعر معروف جهان را شنیده اید . و شاید تعجب کنید پس این دلنوشته های ساده ی عاری از آرایه را چرا سروده اند؟ و از چه جهت ما با این نوشته ها که هر کودکی قادر به تایپ کردن آنهاست ، این جماعت را شاعران بزرگ می دانیم ؟

        واقعیت این است که شعر هرچند بسیار هم غنی باشد وقتی از زبانی به زبان دیگر ترجمه می شود ، بسیاری از خواص ادبی خود را از دست می دهد . در شعرهای کلاسیک و نیمایی ، بلافاصله به محض ترجمه ما شاهد تحلیل وزن عروضی هستیم . یعنی مثلا :

        چه خوش صید دلم کردی
        بنازم چشم مستت را

        که بر تکرار رکن مفاعیلن ( بحر هزج ) استوار است ، در ترجمه ی انگلیسی به این شکل در می آید :

        the beauty of your eyes has blown me away

        و در عربی به این شکل :

        لقد طاردت قلبی جیدا احسنت بالعین المخمور

        ملاحظه می کنید وزن عروضی که این قدر برای آن یقه پاره کردیم ، در ترجمه ی شعر اولین عنصری ست که کنار گذاشته می شود . و در دامان همان زبان مادری اش جای می ماند .
        پس پربیراه نیست اگر ادعا کنیم شعر یک اتفاق در حوزه ی زبان است و نه یک هنر جهانی . گرامی ترین اشعار ما وقتی به زبان دیگری برگردان می شوند ، از آنها جز پوسته ای خشک و خالی چیزی نمی ماند . تنها کسانی از یک شعر لذت می برند که با زبان شاعرش آشنا باشند . شعر مانند رقص و نقاشی و موسیقی نیست که جهانی باشد .
        اما آیا چاره ای هست برای عبور از حصار زبان ؟
        آیا می توان شعری سرود که زمان ترجمه نیز بتوان مصالح ادبی آن را منتقل نمود ؟ آیا می توان شعری نوشت که غیر همزبانان آن شعر هم از آن لذت ببرند ؟

        به این شعر توجه کنید :

        شاخه ای زخمی
        از تلویزیون بیرون آمد و
        به گلدانِ پشت پنجره ات
        فکر می کرد
        که محلِ زایشِ بهارست
        حال تو بگو
        انسان کجای این تاریکی
        گم گشته
        که هر چه با صبح
        تماس می گیرم
        مشترک مورد نظر
        در دسترس نمی باشد؟؟؟

        قسمتی از شعر گلدان ( پژمان بدری )

        در شعر برخی عناصر البته زیباست مثل وزن و قافیه . اما هر دو زمان ترجمه از دست می روند . برخی آرایه ها هم از دست رفتنی اند مثل جناس و واج آرایی :

        هی سرجوخه
        چشم از زیتون چشمش بردار
        بر شاخه ی درخت همیشه ی این جنگل
        هنوز قلب قاسملو می شکفد

        چشم در دو معنی به کار رفته که در ترجمه یکی از چشمها از بین می رود . همین طور در قلب قاسملو هم که با قاف تولید موسیقی شده ، برای کلمه قلب در زبانهای مختلف هیچ تضمینی نیست که حتما هجای ” ق ” به کار رود .
        اما در عوض بخشی از صورخیال مثل آشنازدایی فیزیکی ، تشخیص و استعاره به هر زبانی که ترجمه شوند ، اغلب خواص ادبی شان حفظ می شود . مثل همین شعری که از دوستم پژمان بدری خواندیم …

        حالا دوباره به شعر پژمان برگردید . و ببینید یک شاعر _ جدای از هرگونه دعوی _ چگونه توانسته است شعری برای همه ی انسانها بگوید ؟ چرا که در هر زبانی اتفاقات این خطوط ، همچنان ساختاری شاعرانه دارند . و نمی شود گفت در فلان سرزمین یا فرهنگ ، " سیاسی حرف زدن نیمکتها " کاملا عادی ست .

        به پژمان تبریک می گویم ، خجسته حال مانا که در عصری زندگی کردم که شعر اگرچه واپسین نفس‌ها را می کشید، اما همچنان زنده بود . و شاعرانی که از بازار و دربار دور بودند ، همچنان اتفاقات تازه را رقم می زدند . و نکته ای هم به پای نوشت شعر پژمان بیفزایم که گناه سقراط دانایی بود . و همانطور که به خودت گفتم به دوستان نیز می گویم که : " بهای دانستن و ندانستن هر دو سنگین است . با این تفاوت که اولی را خودت می پردازی و دومی را دیگران "

        موفق باشید
        دوست تو : مانا
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۴:۵۹
        درود بر استاد اعظم، جناب مانای شاعر خندانک
        چه ساعت خوشی برای نابیون رقم زده شد که نام مبارک شما درج شد در ستون نقد.. خندانک
        بسیار عالی و آموزنده بود پنجره سبز ارزشمندتان خندانک خندانک
        مچکریم از زحمتی که کشدید خندانک
        بازم بیاید پیشمون خندانک
        برقرار باشید خندانک
        ارسال پاسخ
        مانا
        مانا
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۵:۰۷
        سلام
        با کاربری خودم موفق نشدم ، همه چیز از یادم _ سهو و عمدش بماند _ رفته بود . با این حال گوشه ای از پاساژ اطلس درگهان که منتظر کسی بودم، را مناسب دیدم تا سری به اینجا بزنم و بعد دیدم به هر لطائف الحیل که شده ، بایستی برای پژمان مطلبی را بازنویسی کنم . و اگر دوباره دود عود نشویم، سری نیز به صفحه ی مهدی حسنلو بزنم . به هر روی از مهمان نوازی تان متشکرم خندانک
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۶:۴۶
        درود و عرض ادب و احترام
        خیلی خوش اومدید
        ان شاءالله که ماندنی باشید و فعال تر
        🌸🌸🌸🌸🌸
        🍀🍀🍀🍀🍀


        ارسال پاسخ
        احمدی زاده(ملحق)
        احمدی زاده(ملحق)
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۶:۵۳
        سلام مانای عزیز اکانت جدید وکامنت ونظراتت را ابتدا به حرمت قلم خندانک بعدبه حرمت استاد بدری خندانک وسوم به احترام همشهری وهمتبار بودنمان حذف نمیکنم ! خندانک
        به شرط اینکه قول بدهید طبق قوانین سایت عمل، وشدیدا از ارسال مطالب سیاسی تند که باعث فیلتر شدن ومحروم شدن هزاران نفر ازدسترسی به سایت شعرناب میگرددخوداری کنید.

        چنانچه امادگی خود را همین جا جلوی همراهان نجیب سایت شعرناب اعلان نمودید .بی شک باعث بازگردانی ودست رسی تان به اکانت قبلی و اصلی تان میگردد. یاحق خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۶:۵۶
        سلام
        بخدا روزم بادیدن
        اسمت و خوندن این نقدتت ساختی
        و چه مبارک روزی برام
        انشاالله باشی برا همیشه .من هم قول میدم
        همیشه در کنارت شاگردی کنم
        بخدا کیف کردم و کلی باز می گم خوشحال شدم
        مثل بچه ها ذوق زده شدم
        برادر عزیزم سعی کن بمونی
        بودنت واقعا نیاز با این خلقیات و فعالیت هات میتونی یه حرکتی به سایت بدی
        و دوباره جنب وجوش راه بیافته
        سرکارم بعد نقد شعر خودم می خونم فعلن ممنون خیلی
        در پناه باران 🌷 🙏 💐
        ارسال پاسخ
        منوچهربابایی
        منوچهربابایی
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۷:۵۷
        سلام خان
        سلام نازار
        سلام کول کس،خوش هاتی😍😍😍🌹🌹🌹
        ارسال پاسخ
        افسانه پنام (مولد)
        افسانه پنام (مولد)
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۸:۳۴
        سلام و درود جناب مانای بزرگوار
        چه نقد جالبی از شما خواندم
        واقعا همینطوراست برخی اشعار جهانی هستند و به هر زبانی شعریت خود را ازدست نمی دهند...
        واقعا اشعار جناب بدری بزرگوار بسیار زیبا هستند و من رو به وجد می آورند...
        مثل همین شعر ایشان خندانک
        امیدوارم نقد های بیشتری از شما بخوانم خندانک
        سلامت و تندرست باشید خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۸:۳۴
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        درودبرمانای شاعر خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مانا
        مانا
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۸:۵۳
        لطف بیکران شما را منت گذارم. بنده نوازی کردید بانو کاسیانی عزیز خندانک
        مانا
        مانا
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۸:۵۵
        ممنونم مهدی جان
        همای سعادت بود که سایه اش بر سر ما افتاد و توفیق دیدار یاران دست داد . باز هم اگر قسمت شد، سر می زنم و عرض ارادت خواهم کرد خندانک
        مانا
        مانا
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۸:۵۷
        سلام منوچهر عزیز
        دیدار دوباره ات بی تردید ، تازه ترم نمود خندانک
        مانا
        مانا
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۸:۵۹
        ممنونم از شما افسانه خانم بزرگوار
        نگاه خطاپوش تان را قدردانم خندانک
        مانا
        مانا
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۹:۰۰
        درود متقابل بانو عجم گرامی خندانک
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۹:۲۹
        درود جناب مانا خداقوت
        خوش هاتی
        ارسال پاسخ
        مانا
        مانا
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۲۱:۰۵
        ممنونم از مهربانی تان خندانک
        علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق
        علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۲۳:۲۹
        درود بر شما استاد مانای بزرگوار 🌺💐🌺
        نقدی پر بار و جامعی را قلم زدید واقعا لذت بردم و بسیار آموختم 🌺💐💐
        آنطوری که از کامنت ها متوجه شدم این سایت به استادی مثل شما نیاز دارد از شما این سرباز پیر فرسوده جنگ دو تا خواهش دارد
        اول اینکه بمانید و با علم و ادب خود رونقی به این سایت بدهید
        دوم سری به شعر من بزنید و با نقد خود آنرا مورد ضرب و شتم قرار بدهید
        سپاسگزارم 🙏🙏🙏
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۳ ۰۰:۵۵
        سلام مانا قشنگه که همیشه شوخ و شنگه
        گوووووووووووووووووووجرتم دوست و رفیق قدیمی و با سواد خودم
        اینبار قول بده دست به سینه بشینی اول کلاس تا اسمتو از بدا رو تخته پاک کنم اسمتو توو خوبا بنویسم
        جایزه مبصرتم میکنم خندانک خندانک خندانک
        خلاصه دل همه ی بچه هارو شاد کردی و بسیار بسیار ممنونم که این اتفاق خجسته تو صفحه ی من و بعدش صفحه ی مهدی افتاد چه میشه گفت جز خوشحالی و تشکرات پنیری با سس اضافه که همیشه از آموزه های حتی ساده و خلاصه ات آدم حقایق و پیدا میکنه.
        امیدوارم باشی و مثل همیشه کنار هم گپ بزنیم و به سمت شعر و شعور با سرعت نور حرکت کنیم
        خاک پاتیم خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۳ ۰۰:۵۷
        سلامی دوباره جناب حاجی پور
        شما دستور بده من خودم میام اول صفحه تو آب و جارو میکشم فرش قرمز میندازم تا مانا از سر کار برگشت بیاد کولاک به پا کنه خندانک
        علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق
        علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۳ ۰۲:۲۸
        درود استاد بدری بزرگوار 🌺💐🌺
        به شدت منتظرم خندانک
        معصومه خدابنده
        معصومه خدابنده
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۳ ۰۴:۳۸
        سلام واحترام جناب مانا استاد ارجمند
        مثل همیشه پر بار و کامل توضیح دادید و قابل تامل
        خوش برگشتید و خوشحالم دوباره از نکات خوبتان می آموزم
        موفق و سلامت باشید
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۳ ۲۱:۵۳
        سپاس از همراهی شما بانوی عزیز
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۳ ۲۱:۵۴
        شما به بنده لطف بی مرز دارید پدرجان . و بی تردید در نخستین فرصت خدمت شما خواهم آمد
        محمد گلی ایوری
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۶:۰۴
        درود و احترام
        زیبا و عالی
        پاینده باشید
        خندانک خندانک خندانک
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۶:۴۱
        🌸🌸🌸🌸🌸
        🍀🍀🍀🍀🍀
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۷:۰۶
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۸:۳۵
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۳ ۰۰:۵۹
        سلام جناب گلی تاج سرید خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۶:۴۲
        درود و عرض ادب و احترام
        چی دارم بگم دیگه
        از دیروز که شعرتو خوندم در حال تحسینم
        عالی عالی عالی
        خندانک خندانک خندانک
        آفرین به کرانچی های شعرشو خندانک
        خوشحالم که سعادت خوندن شعراتو دارم
        سلامت و سعادتمند باشی و شاعر
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۷:۰۶
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۸:۳۵
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۳ ۰۱:۰۰
        سلام بانو مریم
        خوشحالم که منت سر ما و کرانچی ها گذاشتید
        دیگه فک کنم همه فهمیدن بین منو کرانچی چه رابطه ی عاشقانه ای وجود داره خندانک
        ارسال پاسخ
        فریباایازی روزبهانی
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۷:۳۷
        درود و سپاس جناب بدری
        همچنین جناب مانای بزرگوار ازنقد ارزشمند بهره بردم
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۸:۳۵
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مانا
        مانا
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۹:۰۱
        لطف و سایه تان مدام خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۳ ۰۱:۰۱
        سلام بانو روزبهانی متشکرات از حضورتون خندانک
        ارسال پاسخ
        منوچهربابایی
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۷:۵۵
        سلام خان
        خیلی خیلی زیباس،وقتی پای بزرگانی چون مانا عزیز و دیگر اکابر و اساتید به این صفحه باز میشه نشان از بزرگی شاعر و شعر هست.من کوچکترین فقط به احترام خودتان ، اساتید حاضر و شعر فوق العاده زیباتون کلاه رو از سر بر میدارم و تعظیم میکنم به خالق این شعر.

        در باور من
        یکروز شب تمام میشود
        اما می ترسم بی داریم ،زیاد طول نکشد
        قربان یو
        فری فراوان توامت❤❤❤❤❤❤
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۸:۳۵
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مانا
        مانا
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۹:۰۲
        منوچهر عزیز ، لطف دارید شما خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۳ ۰۱:۰۳
        سلام منوچهر داداش گلم
        فدای تو بشم همگی بیش از حد به من بینوا لطف دارن وگرنه من خاک پای همتونم
        و دمت گرم بابت کوتاهه ای که اینجا به یادگار گذاشتی
        کلاه چیه داداش ما چشممونو فرش زیر پات میکنیم خندانک
        ارسال پاسخ
        افسانه پنام (مولد)
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۸:۳۷
        سلام و درود جناب بدری بزرگوار
        واقعا در شعرهای سپید استادید
        چه شعر زیبایی سرودید واقعا از این شعرتون به وجد اومدم با اینکه برخی جاها برای کم سوادی چون من گنگ بود خندانک
        امیدوارم از نقدهای شما در شعر سپید بیشتر بهره‌مند بشیم خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۳ ۰۱:۰۵
        سلام افسانه خانوم
        ممنون از حس خوبی که انتقال دادید
        هرجایی از ترکیب سازی ها
        یا بازی های زبانی یا موضوعی دچار چالشتون کرده بگید چه اشکال دارید در حد توان توضیح خواهیم داد
        ما کنار همیم که یاد بگیرم
        بازم ممنون که خوندید خندانک
        ارسال پاسخ
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۰۰
        که کدام لباسِ مشکی
        برای من واقعا برای من
        پس از مرگ عزاداری می کند؟؟؟

        درود اصلی ترین نوشته در شعر شما همین مورد است

        ریا ریا و بازهم ریا ریا یکی از بزرگترین و شاید هم بزرگترین درد ما باشد

        ریاکاری ما را به جایی میرساند که حتی برای کسب سود حاظریم خود و آنچه که بوده ایم را نیز انکار کنیم

        نقدی بر شعر قبلیتان خواهم نوشت موفق باشید خندانک خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۳ ۲۱:۲۲
        سلام عارف جان
        متاسفانه همینه تا زنده ایم هیچکس از کسی احوال نمیپرسه
        خندانک
        ارسال پاسخ
        جواد کاظمی نیک
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۳ ۱۳:۴۲
        درودبرشما پژمان جان عزیزم خوشحال شدم که دوباره شعر ناب تون،روخوندم احسن برشما پرمفهوم بود احسنت برشما خداقوت عزیزدلم دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم قلمتان همیشه سبز ونویسا باشدعزیزدل دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم 🌹🌹🌹خوش آمدید 🌹🌹☘️☘️🍀🍀🌿🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌹🌼🌼🌼🌼🪴🌹🌹🌹💐💐💐🌸🌸🌸🪷🏵🏵 🌹🌹🌹🌹🌹☘️☘️🍀🍀🌿🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌹🌼🌼🌼🌼🪴🌹🌹🌹💐💐💐🌸🌸🌸🪷🏵🏵 🌹🌹🌹🌹🌹☘️☘️🍀🍀🌿🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌹🌼🌼🌼🌼🪴🌹🌹🌹💐💐💐🌸🌸🌸🪷🏵🏵 🌹🌹🌹خوش آمدید 🌹🌹☘️☘️🍀🍀🌿🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌹🌼🌼🌼🌼🪴🌹🌹🌹💐💐💐🌸🌸🌸🪷🏵🏵 🌹🌹🌹🌹🌹☘️☘️🍀🍀🌿🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌹🌼🌼🌼🌼🪴🌹🌹🌹💐💐💐🌸🌸🌸🪷🏵🏵 🌹🌹🌹🌹🌹☘️☘️🍀🍀🌿🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌹🌼🌼🌼🌼🪴🌹🌹🌹💐💐💐🌸🌸🌸🪷🏵🏵
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۳ ۲۱:۲۲
        سلام جواد جان ممنون لطف داری خندانک
        ارسال پاسخ
        احسان فلاح رمضانی
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۳ ۲۱:۲۷
        درودها ادیب هنرمند جناب بدری گرامی
        هر چند سررشته ای در شعر سپید ندارم اما ظاهر شعر شما حکایت از برتری و توانمندی قلم شما داره
        موفق باشید و نویسا خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        چهارشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۳ ۱۴:۳۰
        سلام احسان جان
        ممنون تصاویر و بدعت زبانی در هر سبک و سیاقی به یه شکل بیان میشن
        دمت گرم که اومدی خندانک
        ارسال پاسخ
        احسان فلاح رمضانی
        احسان فلاح رمضانی
        چهارشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۳ ۲۰:۵۷
        سلام و درود مجدد
        خواهش میکنم و سپاسگزارم از توضیح مفید و مختصر شما
        برقرار باشید و سلامت خندانک
        ارسال پاسخ
        معصومه خدابنده
        چهارشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۳ ۰۲:۵۷
        سلام واحترام جناب بدری شاعر ارجمند
        بسیار زیبا سرودید
        و بارها بارها باید خواند
        و صفحه پر بار و کلاس بسیار خوبی از شما و دیگر عزیزان
        امیدوارم آموخته باشم
        موفقیت هاتون روزافزون
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        چهارشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۳ ۱۴:۳۰
        سلام بانو خدابنده
        سپاس از مهرتان خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ثنا بانو(تنها)
        چهارشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۳ ۱۰:۱۱
        سلام بر استاد بدری
        بسیار لذت بخش بود هم شعر هم خوندن کامنت ها
        موفق باشید خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        چهارشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۳ ۱۴:۳۱
        سلام بانو ثنا
        مخلصیم ممنون از خوانش شما
        کوچیک شما خندانک
        ارسال پاسخ
        نرگس زند (آرامش)
        چهارشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۳۸
        درود وعرض ارادت خدمت استاد بدری خندانک
        بسیار عالی مزین به نقد استادان گرامی خندانک خندانک
        موفق وسلامت باشید خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        چهارشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۳ ۱۴:۳۲
        سلام بانو زند
        لطف کردید که وقت گذاشتید و خوندید خندانک
        ارسال پاسخ
        علی نظری سرمازه
        پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۳ ۲۲:۵۹
        درود بر جناب بدری
        چقدر عالیست
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        جمعه ۱۱ خرداد ۱۴۰۳ ۱۴:۲۲
        سلام آقا علی مخلصم خندانک
        ارسال پاسخ
        نیره صدری
        جمعه ۱۱ خرداد ۱۴۰۳ ۱۳:۵۹
        درود واحترام جناب بدری گرامی خندانک
        بسیار از شعر پرمغز
        و رقص هنرمندانه ی قلمتان بهره مند شدم
        واشاره به فیلم" روز واقعه" برایم جالب ونگاهی ارزشمند است
        زنده باشید خندانک خندانک خندانک
        پژمان بدری
        جمعه ۱۱ خرداد ۱۴۰۳ ۱۴:۲۵
        سلام بانو صدری
        بنظرم روز واقعه یکی از بهترین فیلمای آیینیه
        مخلصم خندانک
        سیده نسترن طالب زاده
        دوشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۳ ۰۰:۴۸
        درودتان
        سپیدانه سرای ارجمند بیستون
        با تصویرسازیهایی خاص، قلم و عواطفی انسانی و ارمانهای قلبی ارزنده، شعری بینظیر خواندم
        هماره سوافشان بمانید
        با مهر
        فریبرز رامیار
        سه شنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۵۹
        سلام خندانک
        بدری جان مثل اینکه گلزارشمایید خندانک
        راضیه خضری
        شنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۳ ۰۹:۳۴
        سلام و عرض ادب و درود جناب بدری گرامی خندانک خندانک
        خیلی زیباست رقص قلمتان و به دل می نشینند سروده هایتان خندانک خندانک خندانک

        نبض قلمتان سبز نویسا باشید خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5