هرگز لبخند را ترک نکن حتی وقتی ناراحتی، چون هر کسی امکان دارد عاشق لبخند تو شود. گابریل گارسیا مارکز
سه شنبه ۱۳ خرداد
نظارهگر شعری از آروین محمدی
از دفتر شعرناب نوع شعر موج نو
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۳ ۰۲:۲۱ شماره ثبت ۱۳۰۱۲۵
بازدید : ۳۳۰ | نظرات : ۷
آخرین اشعار ناب آروین محمدی
صدای ارسالی شاعر:
مرورگر شما از پخش صدا پشتیبانی نمی کند
کاش
من یک درخت
جلوی پنجرهٔ خانه اش بودم!
یک لحظه هم...
چشم از پنجره برنمی داشتم
مبادا یک آن...
آمدنش جلوی پنجره را
از دست دهم!
هر بار که پنجره را باز می کردُ
نفسی می کشید؛
من گرمای نفسش را می گرفتمُ
در وجودم حبس می کردم؛
برای شب های سرد زمستانی
ابداً زمستان ها نمی خوابیدم !
چه قدر لذت بخش بود...
اگر می دیدمش؛
وقتی موهایش را آراسته می کرد
از حرکات شانه اش...
میفهمیدم احوالش را!
با غم هایش اشک می ریختمُ
با خوشی هایش، سرمست میشدم...
چه زیبا بود اگر...
برف میباریدُ
استکان چایی در دست؛
جلوی پنجره میآمد
برف آرام روی شانه ام انباشته میشد
او من را نگاه می کردُ
من با هر آنچه در وجودم بود؛
حسش می کردم...
[ اما جدا از شعر؛
کاش بودم
دلتنگی...
آزارم میدهد! ]
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درودبرشما جناب محمدی عزیز
زیباقلم زدید