سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 25 آبان 1403
    14 جمادى الأولى 1446
      Friday 15 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲۵ آبان

        هاونِ دل

        شعری از

        افسانه احمدی ( پونه )

        از دفتر آرامش درون نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۵:۰۲ شماره ثبت ۱۲۹۶۵۹
          بازدید : ۱۴۹   |    نظرات : ۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر افسانه احمدی ( پونه )

        از لحظهٔ امضای حکم تو ،  به نادیدن 
        کارم شده در هاونِ دل اشک کوبیدن

        از بس گلایه های دل افتاد پشت گوش
        از بس کشاندم دردهای کهنه را بر دوش

        از بس دلم را زیر پا انداختم ، افتاد ؛
        یک مرده روی دست های خالیِ فریاد 

        با یک دهانِ بسته عمری آبرو داری؛
        کردم ، نباشم منتی یا زخم یا خاری !

        هر چند شاخ و برگ احساسم هَرَس کردی
        در ماندنت پای دلم ، آخر کم آوردی

        اندازه هایی دلبرانه ، می بُریدم تا ؛
        تنپوش آرامی کشم بر دردها حتی ؛

        بر موجِ گیسوی پریشان ، دستهای باد
        سیلیِ محکم زد که اسمش را ببر از یاد!

        یادت مرا مانند شمعی ذوب خواهد کرد
        هر قطره میسوزم در این پایانِ بی برگرد

        آرام و بی وقفه ، به روی گونه رودِ خون
        در هم شکسته با سکوتش معبر جیحون

        کل حواسم را چشیدم تلخ و تند و شور
        شیرینی اش تنها خیالی بود بی منظور 

        حکمم پذیراییِ قلبم شد ، به صرفِ درد
        از گوشه هایش می شکوفد غنچه های زرد

        پف کرده پلکم ،  لابلای گریه ها و تب
        دارم نفسهای ضعیفم می کشم امشب

        تب سنجِ پیشانی میانِ سوز و تب خم شد
        آن هم کم آورد و ، هزاران تکه در دَم شد

        فنجانِ قهوه التماس دست من را دید
        افتاده از صدها ترک ،  در باورِ تردید !

        ای بی خیالِ بی کسی هایم در این بن بست
        آیا برای کشتنم ، تورِ جدیدی هست؟

        بس کن نکش این نیمه جانِ مانده پا در گل
        با دست های بسته روی ، خارهای دل !

        تنبیه من با شب نداری های تو کافی است
        این خورده کاری ها برایت ، پاک الّافی است

        بسیار باریدم بگیرد ریشهٔ دل جان
        دیگر تکیده غنچه های باورِ پنهان

        دیگر حسابی مانده جز یک خوابِ بی هنگام ؟
        جایی مگر دارم در این ، طوفانِ نا آرام ؟!

        دیگر گلایه ، ناسپاسی ، بی قراری نیست
        دیگر از این ناگفته ها هم انتظاری نیست

        نا حق به دندانم کشیدم باوری شیرین
        مجرم شدم با سابقه بی حکم و بی تمکین

        رنجی ابد دادی ،  وفای رایگانم را !
        رد کردی عشق و سوختن ها ، امتحانم را  

        تاجی که دادی هدیه ، روی سر برازنده است
        هم می فشارد مغز را ، هم عامل خنده است

        تا چند حبس دیگر از من ، کوه میسازی؟
        خندیده دل بر گورِ خود از این سرافرازی

        ای مرگ تدریجی تو سهم الارثِ من بودی
        لطفا مرا ترسیم کن ، با رسم نابودی !

        در گوشم آویزان شدی زخم است این لاله
        از بس کشیدی بی هوا ، زخمش شده ناله

        لطفا نکش بر زخم های کهنه ام ناخن
        من را پیاده کن میانِ راه از این واگن

        هم کوپه ام با ،  آرزوهای زمین خورده !
        با سوتِ پایانت بکش خط روی این مُرده

        من خسته ام واکن دو چشمم را به مرز خواب 
        بی حس شدم ، دیگر بریدم از توان و تاب

        جز "پونه"های وحشیِ دشت آرزویی نیست
        بر زخم های لالِ لب ،  دیگر گلویی نیست
        افسانه_احمدی_پونه
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        يکشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۳:۰۰
        سلام افسانه جان خندانک

        اندیشه ی سیّال و‌مهارت‌بیانی دارید خندانک خندانک
        ولی حیف که غمگین می سرایید دردآکنده و ناامید😔

        امیدوارم که فقط در عالَمِ شعر باشد و ناطقِ مشکلات جامعه بودنخندانک
        و خودت و دلت همیشه شادی ببینید الهی آمینخندانک


        توکل بر خدایت کن کفایت می کند حتماً
        تلاش و شادی ات آرد حمایت می کند حتماً


        بیتی تقدیم شما خندانک خندانک

        محمد باقر انصاری دزفولی
        يکشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۹:۳۰
        مهمان گلواژه های زیبایتان شدم
        زیبا ودلنوازوبامحتوا سرودی بود
        هزاران درود
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد گلی ایوری
        يکشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۰:۵۵
        درود بر شما شاعر ارجمند
        ((کارم شده در هاونِ دل اشک کوبیدن))
        خندانک خندانک

        در پناه حق باشید
        خندانک خندانک خندانک
        ساسان نجفی(سراب)
        يکشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۲:۱۹
        درود بر بانو پونه گرانقدر..
        زیبا سرودید و زیبا به دل نشست..
        خندانک خندانک
        محمدرضا آزادبخت
        يکشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۳:۰۸
        خندانک درود
        فرامرز عبداله پور
        دوشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۶:۴۹
        درود
        زیبا ودلنشین وپراحساس
        سروده اید
        🙏❤⚘
        رقص قلمتان ابدی
        ساناز قورخانه
        سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۰:۱۸
        درودها نثارتان بانو
        موفق و مانا باشید 🩷
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2