( پروفایل خالی )
گاهی تا سحر به پروفایلت خیره میشم و
برای دیدن نقطه چین کنار عکست
بیهوده انتظار می کشم
برای طلوع عبارت " •••در حال تایپ"
از پشت کوه های بلند دلتنگیم
ولی هر چه نگاه می کنم
نقش امیدم کمرنگ و کمرنگ تر میشه....
آخرین پیامت یادگار چهار سال پیشِ
آخه کجایی که چهار سالِ آزگاره حتی فرصت یه جواب کوتاه رو نداری؟!
هر چند که پیامی نیست تا جوابی بِدی.
چه کنم کم طاقت شدم
و مثل بچه های سه ساله
جواب پیامم رو نگرفته ، پاکش می کنم .
کاش می دونستی چقدر دلم برات تنگ شده!
واسه اون وقتایی که از شدت عشق
با ذوق و شوق
دندوناتو روی هم فشار می دادی و می گفتی
عاشقتم کثافت جونم...!
به دل نگیر گیانگم ، می دونم تو بی معرفت نیستی
آخه این عکس و پروفایل فِیکه
خودم درستش کردم
تا خاطراتت همیشه در کنارم باقی بمونه...
ولی چه کنم گاهی فراموش می کنم
این پروفایل ساختگیه
و از زور دلتنگی به سراغش میام.
می دونی نازارم انتظار خیلی سخته ...
اما فراموش نکن که تا همیشه دوستت دارم.
به قول استاد محمدرضا زارع که میگه
"تو نیستی و همچنان همیشه در کنارمی"
آفرینتان برای این سبک زندگی
دلنوشته خالصانهای بود
درود بانو حصارکی عزیزم
شاد باشید