چیست آدم ؟
چیست آدم ؟ که حتی درجنگل وحش هم ، جایی ندارد
حتی درمیان داروهای آرامبخش هم جایی ندارد
درمیان شربتهای جان بخش هم ، او هیچ جایی ندارد
چیست آدم ؟
که درماجرای پُر سروصدای آذرخش هم ،
هیچ جایگاهی ندارد
که بجزنقش دراین دنیای ناسور، هیچ جایگاهی ندارد
دارد یکریز نقش بازی میکند آدم ،
بهمراه پارتنرش حوّا
اینها دو به دو ،
چشمانشان دُو دُو میزند تا ، نقشی را بقاپند
چند روزبعد ، با روبانی یه وری ، جاسازشده درون قابند
دنیایی پُراز زوجهای هنری
که چند روزبعد درمیان دریای ماوراء ، همه رفته برآبند
اما غرورشان ؟
تو بگو چیست آدم ؟
شاید همان غرور
شاید یکریز وضع حمل ، آنهم کرورکرور
یکروز درمیان غصه ،
یکروزدرمیان یکریزِ سُرور
همه شامل مرور
گاهی غمگین ، درمیان شادی
گاهی شاد ، درمیان یکریز حرور
یک مُشت آدم ، اکثراً شَرور
راستی چه میکند آدم ،
به آن یوم الورود ، بهنگامِ ورود ؟
یکی ازشدت سعادت ، میخوانَد سرود
یکی هم مچاله میشود بسان کاغذی ،
افتاده درون پیت حلبی پُرازشعله های وجدان
همان موجودی که تا ابد نمی فرستد ،
به خودش هیچگاه درود
بهمن بیدقی 1402/10/11
درودبرشما
زیبا قلم زدید