میروم بسمت کوهساران
شما ای هنرمندان خوب و شاد !
مانا باشید ... بس مانا
پُرطراوت کنید دنیا را
همچون قطره های شرجیِ باران
که دنیا با وجودِ فوج فوج طالبانِ جنگ ،
با وجودِ اینهمه ، هوسرانان ،
شده هوس باران
دراین ساحلِ طوفانی ،
با حضور اینهمه ویزویزِ گلوله های کور
که رد میشوند ازکنار گوشهامان ،
شده مگس باران
روی دستِ دنیامان مانده ،
انتخابِ اینهمه خر و اینهمه پالان
انگار دیگر خبری نیست ز سبکبالان
کجایند اینک ، آنهمه سبکباران ؟
بارشان را برجای گذاشتند و به سَرای خوشی رفتند
به جایی خیلی خیلی بهتراز بیدگل و آران
عطرگل وگلابِ ناب ، مطمئن باش که مدهوششان کرده
اما واویلاست حالِ ما به دنیا دچاران
کجا دانند حالِ ما نداران را ، پولداران ؟
ازدست یه مشت جنگ طلبِ نادان ،
میروم بسمت کوهساران
تا لااقل صبر و استقامت را ، ازکوه یاد بگیرم
و پاکی را ، ازچشمه
و بی باکی را ، ز بزهای کوهی
و عشق را از سهره
به امید اینکه روزی ،
سامانی به خود بگیرد این سامان
ای هنرمندان خوب و شاد !
رسالتتان اینست که منترافکارهیچ وپوچ نباشید هیچگاه
همیشه خوشقدم باشید ، ازجمله ی خوش گامان
برعکسِ خیلی ها !
باشید برای تاریخ ، ز خوش نامان
که فرعون خواست ایمان آورَد اما ،
مَنترشد ، منترِ هامان
بهمن بیدقی 1402/11/1
جالب بود و دغدغه مند